معنی دورازوطن
حل جدول
غریب
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیگانه، غریبه، ناآشنا، ناشناخته، ناشناس، بیکس، فقیر، نامحرم، اجنبی، خارجی، بدیع، حیرتانگیز، شگفت، شگفتآور، عجیب، غیرعادی، طرفه، طریف، نو، دورازوطن، دورافتاده،
(متضاد) آشنا، خویش
معادل ابجد
283