معنی داغدیده
فرهنگ عمید
مترادف و متضاد زبان فارسی
داغدار، سوگوار، عزادار، مصیبتدیده
فارسی به انگلیسی
Inconsolable
فرهنگ فارسی هوشیار
چیزی که باو داغ رسیده باشد، لکه دار، تباهی دیده
معادل ابجد
1028
داغدار، سوگوار، عزادار، مصیبتدیده
Inconsolable
چیزی که باو داغ رسیده باشد، لکه دار، تباهی دیده
1028