معنی دارالطباعه

حل جدول

دارالطباعه

چاپ خانه

چاپخانه


چاپ خانه

دارالطباعه


چاپخانه

دارالطباعه

مطبعه، دارالطباعه، باسمه خانه

فرهنگ عمید

دارالطباعه

چاپخانه،

فرهنگ فارسی هوشیار

دارالطباعه

چاپخانه (اسم) چاپخانه: ((اداره دار الطباعه مبارکه. . ))

لغت نامه دهخدا

چاپخانه

چاپخانه. [ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) مطبعه. دارالطباعه. باسمه خانه. نام فارسی مطبعه و آن محلی است که کتابها را در آن چاپ میکنند. (لغات نو فرهنگستان). رجوع به چاپ شود.


مطبعة

مطبعه. [م َ ب َ ع َ](ع اِ) دارالطباعه. جائی که در آن کتاب و امثال آن طبع کنند.(از اقرب الموارد)(از محیطالمحیط). مطبعه. و رجوع به همین کلمه شود.


مطبعه

مطبعه. [م َ ب َ ع َ / ع ِ](ع اِ) چاپخانه و جایی که در آن نوشتجات را چاپ میکنند.(ناظم الاطباء). دارالطباعه. چاپخانه. چاوخانه. باسمه خانه. ج، مطابع.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


خانم انگلیسی

خانم انگلیسی. [ن ُ م ِ اِ گ ِ] (اِخ) نام کتابی است که از سرگذشت مسترس هورتستت خانم انگلیسی در هند صحبت میکند. این کتاب بوسیله ٔ اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات به فارسی ترجمه و بسال 1304هَ. ق. در دارالطباعه ٔ خاصه ٔ تهران چاپ شده است.


فروغی

فروغی. [ف ُ] (اِخ) محمدحسین اصفهانی، ملقب به ذکاءالملک. ادیب و نویسنده بود. تولد او به سال 1255 هَ. ق. اتفاق افتاد و به سال 1289 هَ. ش. / 1335 هَ. ق. درگذشت.وی در جوانی برای تجارت رهسپار هند شد و کشتی او دراین سفر دچار طوفان و مال التجاره اش غرق گردید. ناچار در بندر لنگه پیاده شد و به جهرم و فسا سفر کرد و از آنجا به یزد رفت و در آن شهر مدتی زندانی بود. سپس به کرمان سفر کرد و تحت حمایت وکیل الملک قرار گرفت و قصایدی برای او سرود. آنگاه برای زیارت عتبات عازم شد و در کرمانشاه با چند تن از مشایخ ملاقات کرد و در زمره ٔ اهل سلوک درآمد. سپس راه کربلا و نجف را پیش گرفت. در بازگشت به تهران مورد توجه صنیعالدوله وزیر انطباعات قرار گرفت و بتوسط او به دربار ناصرالدینشاه راه یافت و به فرمان شاه تخلص فروغی برگزید و بمدیریت و مترجمی دارالطباعه منصوب شد. روزنامه های ایران، شرف، رسمی و اطلاع که دولتی بودند غالباً با انشای او نوشته میشد. وی در سال 1308 هَ. ق. رئیس دارالطباعه گردید. در سال 1311 هَ. ق. لقب ذکاءالملک گرفت و در همان اوان به انتشار روزنامه ٔ «تربیت » دست زد. در 1317 هَ. ق. به معلمی ادبیات مدرسه ٔ علوم سیاسی منصوب گردید. وی تألیفات متعددی در بدیع و عروض وقافیه و تاریخ شعرا دارد. (از فرهنگ فارسی معین).


اعتمادالسلطنه

اعتمادالسلطنه. [اِ ت ِ دُس ْ س َ طَ ن َ] (اِخ) میرزاحسن یا محمدحسن خان ملقب به صنیعالدوله و مؤتمن السلطنه، پسر حاجی علی خان مراغه ای ملقب به حاجب الدوله و اعتمادالسلطنه وزیر دارالطباعه و پیش خدمت خاص ناصرالدین شاه قاجار. وی جرائد اروپا را برای شاه در سر ناهار ترجمه میکرد. و ریاست دارالطباعه ٔ دولتی که هر سال کتابی در آن مطبعه بطبع میرسید با او بود. وی ازاکابر دربار و بر اثر خدمات شایان خود همواره مورد عنایات ملوکانه بود و بمقام وزارت رسید و در علوم متنوع زمان خود مطالعاتی داشت و بپاس حسن انجام امتحانات محصلین دارالفنون چهار بار مدال درجه ٔ اول دریافت داشت. علاوه بر نظارت بر جرائد و انتشار روزنامه ٔ ایران، تألیفاتی در تاریخ و جغرافیا بشرح زیر دارد: 1- انکشاف ینگی دنیا. 2- تاریخ ایران. 3- تاریخ فرانسه. 4- حجهالسعاده فی حجهالشهاده. این کتاب مشتمل است بر وقایع عمده ٔ عالم در سال 61 هَ. ق. و شرحی از شهادت حضرت حسین بن علی علیهماالسلام که در همان سال روی داده است. کتاب در سال 1310 هَ. ق. بخط میرزامحمدباقر منشی تبریزی در تبریز بطبع رسیده است. 5 -خیرات حسان. که تاریخ مشاهیر زنان است. 6- مآثرالسلطان. 7- المآثر و الاَّثار. 8- مرآت البلدان. 9- مطلعالشمس. موافق تصریح خود وی از مجلدات عمده ٔ مرآت البلدان است که هر یک از مجلدات بنامی خاص نامیده شده است. علاوه بر آثار فوق او در تألیف نامه ٔ دانشوران نیز شرکت داشته است. ولی در صحت انتساب تألیفات فوق به ایشان تردید است و برخی، نویسندگان اصلی کتابهای مزبور را فضلای معاصر وی میدانند. وی بسال 1313 هَ.ق. در پنجاه وچندسالگی در طهران درگذشت. (از ریحانه الادب) (از سبک شناسی ج 3 ص 374). برای تفصیل بیشتر رجوع به کتاب تاریخ ادبیات ایران تألیف دکتر شفق شود.

معادل ابجد

دارالطباعه

323

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری