معنی جوشکاری
فرهنگ معین
(حامص.) جوش دادن قطعات فلزی، لحیم کاری.
فرهنگ عمید
جوش دادن تکههای فلز به یکدیگر،
(اسم) کارگاهی که این عمل در آن انجام میشود،
حل جدول
لحیم کاری
وسیله جوشکاری
الکترود
گاز جوشکاری
استیلن
نوعی جوشکاری
آرگن
در جوشکاری بهکار میرود
کاربیت
از گازهاى نادر در جوشکاری
آرگن
گاز معروفی در صنایع جوشکاری
آرگون
فارسی به انگلیسی
Weld
فرهنگ فارسی هوشیار
جوش دادن قطعات فلزی لحیم کاری.
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
فارسی به آلمانی
Schweißer
معادل ابجد
540