معنی جلوس

حل جدول

جلوس

نثست

مترادف و متضاد زبان فارسی

جلوس

قعود، نشست، نشستن

فارسی به انگلیسی

جلوس‌

Accession

فارسی به عربی

جلوس

موافقه


جلوس کردن

اجلس، وافق


جلوس کردن بر

اصعد

فرهنگ معین

جلوس

(جُ) [ع.] (مص ل.) نشستن.

فرهنگ عمید

جلوس

نشستن،
[مجاز] نشستن بر تخت سلطنت،

فرهنگ فارسی هوشیار

جلوس

نشستن


جلوس کردن

(مصدر) نشستن، برتخت سلطنت نشستن.

فرهنگ فارسی آزاد

جلوس

جُلُوس، (جَلَسَ، یَجْلِسُ) نشستن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

واژه پیشنهادی

جلوس شاهانه

نشست خسروی


جلوس کرده

نشسته

کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به آلمانی

جلوس کردن

Übereinkommen, Übereinstimmen, Uebereinstimmung, Vereinbaren, Zustimmen

معادل ابجد

جلوس

99

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری