معنی ترن

لغت نامه دهخدا

ترن

ترن. [ت ِ رُ] (اِخ) برادر هامیلکار پادشاه قرطاجنه (کارتاژ) و معاصرخشایارشا. و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 766 شود.

ترن. [رَ] (اِخ) مرکز بخشی در ولایت ارژانتان است که در ایالت اورن فرانسه واقع است و 1340 تن سکنه دارد.

ترن. [ت ُ رُ] (اِخ) یکی از سرداران اسکندر که در حمله به ایران شرکت داشت. و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1411 شود.

ترن.[ت ِ رَ] (اِخ) رودی است در فرانسه که از سن ماریتیم سرچشمه میگیرد و نواحی بووه را مشروب میسازد.

ترن. [ت ُ رَ] (اِخ) موضعی است به یمن. (منتهی الارب). ناحیه ای است بین مکه و عدن که پس از آن موزع قرار دارد و آن منزل پنجم است برای حاجیان عدن. (از معجم البلدان).

ترن. [ت ِ رَ] (اِ) قطار راه آهن. (از ناظم الاطباء). قطار اطاقهای ماشین که بر راه آهن میرود لفظ مذکور انگلیسی و در فارسی مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان نشده است. (فرهنگ نظام). مجموع چند واگون اعم از باری و سواری با لوکوموتیو که بر روی خط آهن حرکت میکند. قطار.

ترن. [ت َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان ایوان است که در بخش گیلان شهرستان شاه آباد، و در 24 هزارگزی شمال باختری جوی زر و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ شاه آباد به ایلام قرار دارد. دامنه ای معتدل است و 250 تن سکنه دارد. آب آن از نهر چشمه و محصول آنجا غله و برنج و حبوبات و توتون و لبنیات است شغل مردم آن دیه که چادرنشین هم هستند، زراعت و گله داری است و زمستانها به گرمسیر غربی ایوان و حدود سومای میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

ترن. [ت َ رَ] (اِ) گل نسرین باشد. (فرهنگ جهانگیری) (غیاث اللغات) (فرهنگ رشیدی). گل نسرین و نسترن باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). در جهانگیری و رشیدی بمعنی گل نسرین آورده اند و ظن فقیر آن است که مخفف نسترن باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). نام گلی است منسوب به رخ خوبان وشاهدان و آنرا نسترون و نسترن نیز گویند و تازیش نسرین است. (شرفنامه ٔ مینری). || در بعضی فرهنگها بمعنی دشت و بیابان است. (فرهنگ جهانگیری) (ازفرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) بمعنی دشت و بیابان هم آمده است. (برهان (از ناظم الاطباء).


فورج ترن

فورج ترن. [] (معرب، اِ) عشرق. (فهرست مخزن الادویه).

فارسی به انگلیسی

ترن‌

Railroad, Train

فرهنگ معین

ترن

(تِ رَ) [فر.] (اِ.) قطار، راه آهن.

فرهنگ عمید

ترن

نسترن

واگن‌های مسافری یا باری که روی خط آهن حرکت می‌کنند، قطار،

حل جدول

ترن

قطار


ترن توربینی

توربو ترن

فرهنگ فارسی هوشیار

ترن

قطار راه آهن را گویند

معادل ابجد

ترن

650

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری