معنی تأدیه
فرهنگ معین
حل جدول
انگلیسی به فارسی
سررسید، تاریخ تأدیه، موعد
delayed payment penalty
خسارت تأخیر تأدیه، زیان دیرکرد
late charge
هزینه یا جریمه تأخیر تأدیه
late payment
تأخیر در پرداخت، تأخیر تأدیه
fraudulent preference
ترجیح متقلبانه (در تأدیه بدهی به منظور اضرار بعضی از دیان)
pay (n. payment)
پرداختن، تأدیه کردن، سورآور بودن، جبران کردن، مزد دادن، پرداخت، جبران، مزد
فرهنگ فارسی آزاد
قَبالَه، غیر از معانی مصدری- التزام نامه برای اجرای تعهد و یا تأدیه دَین- در فارسی به سندِ معامله یا عقد و پیمان نیز اطلاق می شود،
خمس
خُمْس، یک پنجم- یک پنجم هر سود تجاری، استخراج معدن، غوّاصی یا سود معاملات زمین یا غنیمت حاصله که باید برای مصارف خیریه بامام تأدیه گردد که قسمتی از آن سهم امام است و قسمتی هم سهم سادات (جمع: اَخْماس)،
عبدالعزیز (سلطان)
عَبْدُالْعَزِیْز (سلطان)، خلیفه عثمانی و اسلامی است که در سال 1861 بعد از برادر خود عبدالمجید به سلطنت رسید و عامل سرگونیهای مظهر الهی در خِطّه عثمانی گردید و در نتیجه دچار مشکلات عظیمه شد و حتی قسمتهائی از متصرفات عثمانی مانند مصر و صربستان و رومانی از حیطه نفوذ وی خارج شد و مستقل گشتند. از لحاظ مالی هم قادر به تأدیه قروض سنگین خارجی نگردید تا اینکه در 1876 معزول و محبوس شد و دو هفته بعد وی را مرده یافتند. حضرت بهاءالله در اسلامبول لوحی خطاب به او و وزرایش نازل فرمودند که توسط شمسی بیگ (مأمور دولت که در خدمت مبارک بود) بدست صدر اعظم او داده شد،
معادل ابجد
419