معنی بلوند

فرهنگ معین

بلوند

[فر.] (ص.) رنگی است نزدیک به زرد، بور و طلایی.

فارسی به انگلیسی

بلوند

Fair, Fair-Haired

حل جدول

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

موبور

بلوند،
(متضاد) موسیاه، گندمگون

فرهنگ فارسی هوشیار

مو بور

(صفت) کسی که دارای موهای بور است بلوند

سوئدی به فارسی

blond-ljus-blondin

بور، سفیدرو، بوری (برای مرد بور وبرای زن بلوند گفته میشود)،


blondin

بور، سفیدرو، بوری (برای مرد بور وبرای زن بلوند گفته میشود)،

فرانسوی به فارسی

"blond (adjectif; adverbe) "

بور , سفیدرو , بوری (برای مرد بلوند وبرای زن بور گفته میشود).

اسپانیایی به فارسی

rubio

بور، سفیدرو، بوری (برای مرد بلوند وبرای زن بور گفته میشود)، زیبا، لطیف، نسبتا خوب، متوسط، بور، بدون ابر، منصف، نمایشگاه، بازار مکاره، بی طرفانه.

بیوگرافی

ربکا مورنی

بازیگر (1961، کالیفرنیا- آمریکا) دوران دبستان و دبیرستان را در اتریش گذراند. وارد کلاس‌هیا آموزش بازیگری لی استراسبرگ شد. ویژگی‌های فیزیکی دمورنی، موهای بلوند بلند، چهره ملیح و چشم‌هایی گیرا توجه همگان را جلب کرد. از فیلم‌هایش: از صمیم قلب، قطار افسارگسیخته، خدا زن را آفرید، شعله آتش، یک زن مزاحم، دیو و دلبر، گهواره را تکان می‌دهد، گناهکار، سه تفنگدار، هرگز با غریبه‌ها صحبت نکن، زن شیاد، میز برای یک نفر.


لوید بریجز

بازیگر (1913- کالیفرنیا - آمریکا 1998) تحصیلاتش را در رشته علوم سیاسی به پایان برد. کارش را در تئاتر آغاز کرد و در اواخر دهه 1930 با اجرایی از اتللو وارد برودوی شد. با قدی بلند و ظاهری بلوند، در عین حال خشن، بیش‌تر در فیلم‌های وسترن و حادثه‌ای نقش‌های دوم منفی را به عهده می‌گرفت. با مجموعه تلویزیونی «شکار دریایی» به شهرت رسید. از فیلم‌هایش: کله‌گنده‌ها، هلاک شده، عزیزم، بچه‌ها را گنده کردم، هواپیما، دنباله، مرد زمستانی، جو علیه آتش‌فشان، دره سرخ، کُلت، علف آبی‌رنگ.

فنلاندی به فارسی

vaalea

بور , سفیدرو , بوری (برای مرد بور وبرای زن بلوند گفته میشود) , فروغ , روشنایی , نور , اتش , کبریت , لحاظ , جنبه , اشکار کردن , اتش زدن , مشتعل شدن , ضعیف , خفیف , اهسته ,اندک ,اسان ,کم قیمت ,قلیل ,مختصر ,فرار ,هوس امیز ,وارسته ,بی عفت ,هوس باز ,خل ,سرگرم کننده ,غیرجدی ,باررا سبک کردن ,تخفیف دادن ,فرودامدن ,واقع شدن ,وفوع یافتن ,سر رسیدن ,رخ دادن, کمرنگ , رنگ پریده , رنگ رفته , بی نور , رنگ پریده شدن ,رنگ رفتن , در میان نرده محصور کردن , احاطه کردن , میله دار کردن , نرده , حصار دفاعی , دفاع , ناحیه محصور , قلمروحدود.

معادل ابجد

بلوند

92

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری