معنی بروکسل
لغت نامه دهخدا
بروکسل. [بْرو / ب ُ س ِ] (اِخ) پایتخت کشور بلژیک و کرسی برابان در ساحل سن که به دیل ریزد. این شهر 185هزار تن سکنه دارد که با نواحی منضمه ٔ آن در حدود 972هزار تن میگردد. بروکسل دارای صنایع فعال و متنوع از قبیل مصنوعات مکانیکی و الکتریکی، برودری (قلاب دوزی)، توری، انواع لباس، صنایع غذایی، محصولات شیمیایی و اشیاء سفالین است. نام این شهر در مرآت البلدان (ج 1 ضمیمه ص 120) برسیل آمده است. (از فرهنگ فارسی معین).
بروسل
بروسل. [بْرو / ب ُ س ِ] (اِخ) تلفظی از کلمه ٔ بروکسل در لهجه ٔ فلامانی. بروکسل، پایتخت بلژیک. رجوع به بروکسل شود.
حل جدول
پایتخت کشور بلژیک
پایتخت کشور بلژیک
بروکسل
مرکز بلژیک
بروکسل
پایتخت بلژیک
بروکسل
تابلویی از جیمز انسور
ورود مسیح به بروکسل
شهربلژیک
آنورس، ات، بروکسل، بروژ
واژه پیشنهادی
توماس مان
اثری از توماس مان نویسنده بزرگ آلمانی
بودن بروکسل
اثری کامی لومونیه رمان نویس بلژیکی فرانسوی
محفل ادبی بروکسل
رمانی از روبرت مناس که تاریخ بروکسل را به عنوان یکی از پایتخت های مهم اروپا روایت می کند
پایتخت
اطلاعات عمومی
انگلیسی به فارسی
(گ ش) کلم بروکسل
معادل ابجد
318