معنی ایرج
لغت نامه دهخدا
ایرج. [رَ] (اِخ) شهرکیست بناحیت پارس از داراگرد آبادان و بانعمت. (حدود العالم).
ایرج. [رَ] (اِخ) نام پسر فریدون است که به دست برادران خود سلم و تور کشته شد. ایران را باو منسوب داشته ایران خواندند و توران را که از تور بود توران نامیدند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نام پسر فریدون والی ایران زمین. (مؤیدالفضلا). در داستانهای ملی ایران پسر کوچکتر فریدون. چون فریدون ممالک خود را بین او (ایرج) و سلم و تور تقسیم کرد ایران را به ایرج داد. سلم و تور حسد برده ایرج را کشتند. منوچهر انتقام خون او بگرفت. (دائره المعارف فارسی):
به ایرج نگه کرد یکسر سپاه
که او بد سزاوارتخت و کلاه.
فردوسی.
یاد دارم که فریدون بر ملک ایرج را
پادشا کرد و بدو داد سراسر کیهان.
جوهری هروی (از لباب الالباب ج 2 ص 115).
ایرج. [رَ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، دارای 135 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ایرج.[رَ] (اِخ) نام یکی از پادشاهان بابل. (برهان) (اشتینگاس). نام پادشاه شهر بابل که یکی از سران لشکر کیخسروشاه بن سیاوش بوده. (مؤید الفضلا) (شرفنامه).
ایرج. [رَ] (اِ) نفس فلک آفتاب بمناسبت خوبرویی و خوش پیکری این نام بر او نهادند که هر کس او را دیدی مهر او ورزیدی. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نفس فلک آفتاب. (برهان). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان بنظر میرسد ولی در فرهنگ دساتیر نیامده. (حاشیه ٔ برهان چ معین).
ایرج. [رَ] (اِخ) (... میرزا) جلال الممالک، فرزند غلامحسین میرزا پسر ملک ایرج بن فتحعلی شاه در اوایل رمضان 1291 هَ. ق. در تبریز متولد شد. غلامحسین میرزا اسم او را ایرج نهاد ولی بپاس احترام اسم جد خود تا چندی امیرخان نامیده میشد. وی پس از تحصیل بدستور امیرنظام گروسی بسمت معاونت و مدیری مدرسه ٔمظفری در تبریز مشغول شد؛ و در سال 1309 هَ. ق. ازطرف مظفرالدین شاه به لقب امیرالشعرایی ملقب گردید. در سال 1314 هَ. ق. با امین الدوله به تهران آمد. درسال 1314 پس از چندی با دبیر حضور (قوام السلطنه) عازم اروپا شد. پس از بازگشت از اروپا از طرف پیشکار آذربایجان، ریاست اطاق تجارت به او سپرده شد و در دارالانشاء مقام ارجمندی باو داده شد. و در سال 1319 هَ. ق. باتفاق نظام السلطنه بتهران آمده و درسال 1319 به خمسه رفت. سپس در اداره ٔ گمرک استخدام گردید چندی در گمرک کرمانشاه و مدتی در ریاست صندوق پست و گمرک کردستان مشغول خدمت بود. سرانجام از گمرک کناره گیری کرد و به تهران آمد. در زمان وزارت مرحوم رفیعالدوله داخل خدمت معارف شد و کابینه ٔ آن وزارتخانه را تأسیس کرد و در سال 1326 هَ. ق. باتفاق مخبرالسلطنه که فرمانفرمای آذربایجان بود با حفظ مقام خود در معارف به تبریز رفته و کابینه ٔ ایالتی را که تا آن وقت سابقه نداشت تأسیس نمود، سپس از راه قفقاز بتهران آمد و در وزارت معارف اداره ٔ موزه را بنیاد نهاد. در سال بعد بسمت معاونت حکومت به اصفهان رفت و بعد به حکومت آباده مأمور شد. دوباره به گمرک داخل گشته بانزلی (بندر پهلوی) رفت و در مراجعت از آنجا از کار گمرک کناره گرفته داخل مالیه شد و ریاست دفتر محاکمات را عهده دار گردید. بعلت انتحار فرزند ارشدش جعفرقلی میرزا تهران را ترک گفت و بسمت معاونت مالیه به خراسان رفت.از تاریخ ورود مستشاران آمریکائی ببعد گاهی تفتیش و زمانی شغل معاونت را داشت تا رفته رفته از کار کناره گرفت و منتظر خدمت شد. یکسال و نیم بعد روز دوشنبه 28 شعبان 1343 هَ. ق. مطابق با 22 اسفند ماه 1304 هَ. ش. در اثر سکته ٔ قلبی درگذشت. ایرج همانطوری که از مجموعه ٔ اشعارش پیداست سبکی خاص دارد. با زبانی ساده و بدون تصنع سخن میگوید. دیوان او مکرر به چاپ رسیده است. این قسمت از مثنوی شاه و جام وی است:
پادشهی رفت بعزم شکار
با حرم و خیل بدریا کنار
خیمه ٔ شه بر لب رودی زدند
جشن گرفتند و سرودی زدند
بود در آن رود یکی گردآب
کز سخطش داشت نهنگ اجتناب
ماهی از آن ورطه گذشتی چو برق
تا نشود در دل آن ورطه غرق
بسکه از آن لجه بخود داشت بیم
ازطرف آن نوزیدی نسیم
..........................................
عشق کند جام صبوری تهی
آه من العشق و حالاته.
(از دیوان ایرج میرزا چ تهران سال 1307 هَ. ش.).
کین ایرج
کین ایرج. [ن ِ رَ] (اِخ) نام لحنی از سی لحن باربد. (فرهنگ رشیدی). نام لحن نوزدهم است از سی لحن باربد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کینه ٔ ایرج. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج):
چو کردی کین ایرج را سرآغاز
جهان را کین ایرج نو شدی باز.
نظامی.
کینه ٔ ایرج
کینه ٔ ایرج. [ن َ / ن ِ ی ِ رَ] (اِخ) به معنی کین ایرج است که نام لحن نوزدهم باشد از سی لحن باربد. (برهان). نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد. (ناظم الاطباء). رجوع به کین ایرج شود.
نام های ایرانی
پسرانه، یاری دهنده آریائیها، پسرفریدون، پادشاه و پهلوان ایرانی، پهلوی از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین پسر فریدون پادشاه پیشدادی ایران
فرهنگ معین
(رَ) (اِمر.) = کینه ایرج: نام لحن نوزدهم از سی لحن باربد.
بیوگرافی
ایرج قادری (متولد ۲۸ فروردین ۱۳۱۳ در تهران – درگذشته ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران)، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگرسینمای ایران بود. ایرج قادری در ۴1 فیلم کارگردان، ۴ فیلم نویسنده، ۷۱ فیلم بازیگر، ۹ فیلم تهیهکننده و ۱ فیلم تدوینگر بود. نخستین کار سینمایی او بازی در فیلمِ چشمه آب حیات به سال ۱۳۳۸ و واپسین کارش کارگردانی و بازی در فیلمِ شبکه به سال ۱۳۸۹ بود. ایرج قادری دارای تحصیلات ناتمام در رشته داروسازی است. او سال ۱۳۴۱ شرکت سینمایی «پانوراما» را به همراه موسی افشار تأسیس کرد. وی که اغلب به عنوان یکی از فیلمسازان سینمای پیش از انقلاب شناخته میشود، فعالیت خود در دوران پس از انقلاب را با ساخت فیلم تاراج (۱۳۶۳) ادامه داد. بعد از این فیلم و تا اوایل دهه ۷۰ فیلمی نساخت و با درام جنایی میخواهم زنده بمانم فیلمنامهای از رسول صدرعاملی و بر اساس داستان زندگی پدرام تجریشی فعالیت خود را دوباره آغاز کرد. ایرج قادری در اردیبهشت ۱۳۹۱ به دلیل تشدید بیماری سرطان مثانه در بیمارستان مهراد بستری شد و به دلیل همین بیماری در ساعت چهار صبح ۱۷ اردیبهشت ماه درگذشت. خاک سپاری ایرج قادری در همان روز مرگ او (۱۷ اردیبهشت) و در آرامگاه بهشت سکینه در کرج برگزار شد. طبق وصیت ایرج قادری کلیه هزینه مراسم و یادبود وی به مؤسسه حمایت از کودکان سرطانی اهدا گردید. محمد رضا گلزار و جمشید هاشم پور از بازیگرانی هستند که موفقیتشان را مدیون ایرج قادری هستند. ایرج قادری در ۴۱ فیلم کارگردان، ۴ فیلم نویسنده، ۷۱ فیلم بازیگر، ۹ فیلم تهیهکننده و ۱ فیلم تدوینگر بود. کارگردانی فیلم های: شبکه، پاتو زمین نذار، محاکمه، آکواریوم، چشمان سیاه، سام و نرگس، شهرت، طوطیا، پنجه در خاک، نابخشوده، میخواهم زنده بمانم، تاراج، برزخیها، دادا، برادرکشی، پشت و خنجر، حکم تیر، دو کلهشق، سرسپرده، بت، بیدار در شهر، سینهچاک، رفیق، هدف، هوس، قفس، بیحجاب، بیقرار، اتل متل توتوله، عطش، برای که قلبها میتپد، جانسخت، نقره داغ، خشم عقابها، سکه شانس، رابطه، سوگند سکوت، بسترهای جداگانه، شاهراه زندگی، لیلاج، داغ ننگ.
نویسنده فیلم های: آکواریوم، سام و نرگس، پنجه در خاک، لیلاج و بازی در فیلم های: شبکه، پاتو زمین نذار، محاکمه، آکواریوم، شهرت، برزخیها، دادا، پنجمین سوار سرنوشت، برادر کشی، لبه تیغ، پشت و خنجر، حکم تیر، دو کلهشق، سرسپرده، طغیانگر، کوسه جنوب، بینشان، بیدار در شهر، چلچراغ، سینهچاک، پلنگ در شب، رفیق، شاهرگ، عمو فوتبالی، هدف، هوس، ترکمن، دکتر و رقاصه، قفس، مرگ در باران، مو سرخه، بی حجاب، بیقرار، بیگانه، شلاق، مترس، ناخدا با خدا، نامحرم، اتل متل توتوله، توبه، عطش، برای که قلبها میتپد، جانسخت، دلهای بیآرام، غلام ژاندارم، میعادگاه خشم، نقره داغ، آژیر خطر، خشم عقابها، کوچه مردها، جدایی، جیب بر خوشگله، رابطه، سوگند سکوت، بسترهای جداگانه، تکتازان صحرا، دشت سرخ، رودخانه وحشی، شاهراه زندگی، دو انسان، لیلاج، مأمور دو جانبه، داغ ننگ، فریاد دهکده، بنبست، نیرنگ دختران، تارعنکبوت، گلی در شوره زار، ماجرای جنگل، چشمه آب حیات.
ایرج طهماسب
ایرج طهماسب متولد ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۸ در تهران، مجری تلویزیون، بازیگر، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است.طهماسب فارغالتحصیل رشتهٔ تئاتر از دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. وی فعالیت هنریاش را با بازی در فیلم آن سوی مه به کارگردانی منوچهر عسگرینسب در سینما آغاز کرد. او بازیگری، کارگردانی و نویسندگی فیلمهایی چون کلاهقرمزی و پسرخاله، یکی بود یکی نبود، دختر شیرینیفروش، کلاهقرمزی و سروناز، زیر درخت هلو و کلاهقرمزی و بچهننه را در کارنامهٔ هنریاش دارد. طهماسب همچنین در مجموعههای آرایشگاه زیبا، النگ و دولنگ، خانوادهٔ عجیب و کلاهقرمزی به نقشآفرینی پرداخته و در برنامهٔ صندوق پُست و اولین حضور شخصیت عروسکیِ کلاهقرمزی در تلویزیون، بهعنوان مجری حضور داشتهاست. او همسر مرجان مدرسی و برادر ناصر طهماسب (دوبلر و مدیر دوبلاژ) است. او همکاری خوبی را با حمید جبلی در فیلمها و مجموعههای خود دارد. فیلم “کلاه قرمزی و پسرخاله” که در سال ۱۳۷۳ اکران شد یکی از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران و یکی از به یاد ماندنی ترین کارهای کودک شد. ایرج طهماسب در زمستان ۱۳۹۵ نخستین کتاب داستان خود را با نام سه قصه منتشر کرد. وی از نیمه دوم سال ۱۳۹۶ جزو استادان رشته سینمای دانشگاه پارس میباشد. فعالیت های سینمایی ایرج طهماسب عبارتند از: خط پایان (بازیگر)، آن سوی مه (بازیگر)، مقاومت (بازیگر)، روزهای انتظار (بازیگر)، صعود (بازیگر)، جهیزیهای برای رباب (بازیگر)، روز باشکوه (بازیگر)، زیر بامهای شهر (بازیگر)، راز کوکب (بازیگر)، اتل متل توتوله (نویسنده)، کلاهقرمزی و پسرخاله (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، عینک دودی (بازیگر)، یکی بود یکی نبود (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، دختر شیرینیفروش (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاهقرمزی و سروناز (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، دختر ایرونی (نویسنده)، خوابگاه دختران (نویسنده)، زیر درخت هلو (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، رفیق بد (نویسنده/بازیگر)، کلاهقرمزی و بچهننه. فعالیت های تلویزیونی: سقائک و شانهبهسر دانا (کارگردان)، مسابقهٔ تلویزیونی هتل پُرستاره، مدرسهٔ موشها (عروسک گردان)، آئینه (بازیگر)، خونهٔ مادربزرگه (عروسک گردان)، سلامتی چه خوبه (کارگردان)، دکتر عروسکی (کارگردان)، خانوادهٔ عجیب (بازیگر/کارگردان)، آرایشگاه زیبا (بازیگر)، صبحگاه خونین (بازیگر)، النگ و دولنگ (کارگردان)، صندوق پُست (مجری)، عید آمد، بهار آمد (کارگردان هنری)، کلاهقرمزی ۲ (مجری)، کلاهقرمزی ۸۸ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاهقرمزی ۹۰ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاهقرمزی ۹۱ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاهقرمزی ۹۲ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاهقرمزی ۹۳ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاه قرمزی ۹۴ (نویسنده/بازیگر/کارگردان)، کلاه قرمزی ۹۷ (نویسنده/بازیگر/کارگردان).
معادل ابجد
214