معنی انچوچک
لغت نامه دهخدا
انچوچک. [اَ چ َ] (اِ) درختی از تیره ٔ گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانه ٔ آن شبیه بدانه ٔ امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است. انجکک.دانج ابروج. دانگ افرونک. (فرهنگ فارسی معین). انچوکک. (یادداشت مؤلف). || هسته ٔ به و تخم سرو بوداده را گویند که از هندوستان می آورند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده). رجوع به دانج ابروج شود.
انچوکک
انچوکک. [اَ ک َ] (اِ) انچوچک. (یادداشت مؤلف). رجوع به انچوچک شود.
دانک افرونک
دانک افرونک. [ن َ اَ رُ وَ] (اِمرکب) انچوچک. انچوکک.
انچوچکی
انچوچکی.[اَ چ َ] (ص نسبی) منسوب به انچوچک. || مثل انچوچک، ریز و مریز. حقیر. کسی که بیش از جثه ٔ خود ادعا دارد. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده).
انچکک
انچکک. [اَ چ ُ ک َ] (اِ) دانه ٔ سیاه با مغز سپید چون دانه امرود. انچوچک. (یادداشت مؤلف):
شکن این انچکک و بوی کلک بی حاصل
تا به ریش خود و یاران فکنی تف بسیار.
بسحاق.
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) دانۀ گلابی جنگلی که درشتتر از دانۀ امرود است و مغز آن خورده میشود،
(زیستشناسی) درخت این گیاه،
[مجاز، عامیانه] هر چیز خُرد و کوچک،
[عامیانه، مجاز] آدم قدکوتاه و ریزاندام،
انجکک
انچوچک
دانج ابروج
دانۀ امرود جنگلی که دارای پوست سیاهرنگ و مغز سفید و شیرین است و آن را تف میدهند و میخورند. در طب هم به کار میرود. انچکک، انچوچک، انجلک،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) درختی از تیره گل سرخیان که در ایران در جنگلهای خشک فارس و کوههای بختیاری و لرستان وجود دارد. دانه آن شبیه بدانه امرود و مغز آن سفید است و آنرا خورند. گرفتن پوست آن مشکل است انجکک دانج ابروج دانگ افرونک.
انجکک
(اسم) انچوچک.
دانج ابروج
پارسی تازی گشته دانه ی امرود انچوچک از گیاهان (اسم) دانه امرود جنگلی انجکگ انچکگ انچوچگ.
فرهنگ معین
هر چیز کوچک و خرد، آدم کوتاه قد، دانه ای کوچک شبیه دانه گلابی با پوسته محکم که همچون آجیل قابل خوردن می باشد. [خوانش: (اَ چَ) (ص.)]
حل جدول
معادل ابجد
83