معنی استعانت
فرهنگ فارسی آزاد
اِسْتِعانَت، طلب کمک کردن، یاری خواستن،
فرهنگ معین
(اِ تِ نَ) [ع. استعاثه] (مص م.) یاری خواستن، کمک طلبیدن.
فرهنگ عمید
یاری خواستن، کمک خواستن،
کمک، یاری،
(ادبی) در بدیع، آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش،
حل جدول
یاری خواستن
کمک خواستن
استعانت
کمکخواست
استعانت
یاری خواستن
استعانت
به یاری طلبیدن
استعانت، استمداد
مترادف و متضاد زبان فارسی
کمک، مدد، مددطلبی، معاضدت، یاری، یاریخواهی
فرهنگ فارسی هوشیار
یاری گرفتن
فارسی به عربی
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
982