معنی آدرنگ
فرهنگ عمید
آذرنگ: نباشد کوه را وقت درنگ تو درنگ تو/ جهان هرگز نخواهد تا تو باشی آدرنگ تو (فرخی: ۴۲۲)،
فارسی به انگلیسی
Calamity, Gloom, Misery, Sorrow
لغت نامه دهخدا
آدرنگ. [رَ] (اِ) رنج. محنت. آفت:
از چشم بد ای مرا چو دیده
یک روز مباد آدرنگت.
سنائی.
|| نیستی و نابودی و زوال:
مهرگان بر تو مبارک باد از گشت سپهر
جاه تو بی عیب باد و عمر تو بی آدرنگ.
معزی.
|| خدوک. غم. اندوه. || دمار. هلاک. || (ص) روشن.منور. شاید مخفف آدررنگ مرادف آذررنگ. و به معنی آذرنگ بذال معجمه در تمام معانی آن نیز آمده است.
سراچه ٔ آدرنگ
سراچه ٔ آدرنگ. [س َ چ َ / چ ِ ی ِ دَ رَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) به معنی سرای سپنج که کنایه از دنیا باشد. (برهان) (آنندراج). سرای خاک و سرای ششدر از مترادفات آن است. (آنندراج).
فرهنگ معین
رنج، اندوه، آفت، مصیبت. [خوانش: (دَ رَ) (اِ.)]
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
رنج، محنت، آفت
واژه پیشنهادی
حمیدرضا آدرنگ
از بازیگران فیلم آااادت نمی کنیم
حمیدرضا آدرنگ
از بازیگران فیلم آبجی
حمیدرضا آدرنگ
از بازیگران فیلم آباجان
حمیدرضا آدرنگ
از بازیگران فیلم آذر
حمیدرضا آدرنگ
از بازیگران فیلم دعوتنامه
حمیدرضا آدرنگ
معادل ابجد
275