معنی یکدنده

فارسی به انگلیسی

یکدنده‌

Contrary, Dogged, Hard-Line, Headstrong, Inexorable, Inflexible, Mulish, Opinionated, Persistent, Pertinacious, Pigheaded, Single-Minded, Tenacious

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

یکدنده

اصرار، حجر صلب

فرهنگ فارسی هوشیار

یکدنده

لجباز، مستند به رای، خود رای

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

adamant

یکدنده

ترکی به فارسی

تک دؤزه

یکدنده

معادل ابجد

یکدنده

93

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری