معنی یکدنده
حل جدول
لجوج، غد
کار یکدنده
لج
کار یکدنده، یکدندگی
لج
ژکاره ، غد ، خودکامه ، یکدنده
لجوج
ژکاره، غد، خودکامه، یکدنده
لجوج
توبگو ، دونفره ، نیستی تو ، یکدنده
آلبومی از بهنام علمشاهی
تو بگو، دونفره، نیستی تو، یکدنده
آلبومی از بهنام علمشاهی
لجباز
یکدنده
آلبومی از بهنام علمشاهی
یکدنده
فارسی به انگلیسی
Contrary, Dogged, Hard-Line, Headstrong, Inexorable, Inflexible, Mulish, Opinionated, Persistent, Pertinacious, Pigheaded, Single-Minded, Tenacious
فارسی به ترکی
tekdüze
فارسی به عربی
اصرار، حجر صلب
فرهنگ فارسی هوشیار
لجباز، مستند به رای، خود رای
واژه پیشنهادی
انگلیسی به فارسی
یکدنده
ترکی به فارسی
یکدنده
معادل ابجد
93