معنی یمینه
لغت نامه دهخدا
یمینه. [ی َ ن َ / ن ِ] (اِ) معده. (ناظم الاطباء). معده را گویند که محل طبخ طعام است در شکم. (برهان). معده را گویند که جای نضج و طبخ طعام است. (انجمن آرا) (آنندراج).
تتاون
تتاون. [ت َ وُ] (ع مص) تتاءُن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء): هو یتتاوُن للصید اذا جأه ُ مره عن یمینه و مره عن شماله. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تتامُن شود.
فارسی به عربی
معده
سوئدی به فارسی
عربی به فارسی
یمینه , معده , میل , اشتها , تحمل کردن
فرانسوی به فارسی
یمینه , معده , میل , اشتها , تحمل کردن.
آلمانی به فارسی
یمینه , معده , میل , اشتها, تحمل کردن.
اسپانیایی به فارسی
یمینه، معده، میل، اشتها، تحمل کردن.
فنلاندی به فارسی
معادل ابجد
115