معنی یله

یله
معادل ابجد

یله در معادل ابجد

یله
  • 45
حل جدول

یله در حل جدول

فرهنگ معین

یله در فرهنگ معین

  • رها، ول، آزاد، هرزه، بیهوده، تنها، منفرد، کج. [خوانش: (یَ لَ یا لِ) (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

یله در لغت نامه دهخدا

  • یله. [ی َل َ / ل ِ] (ص) رهاکرده شده. (ناظم الاطباء). رهاکرده، چنانکه گویند اسب را یله کرد؛ یعنی سر داد و رها کرد. (برهان). رها. (فرهنگ جهانگیری). رهاکرده و مطلق العنان. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی رهاکرده باشد یعنی سرگذار. (فرهنگ اوبهی). سرداده. متخلص. آزاد. مطلق. رها. در صیغه ٔ طلاق فارسی گویند: زوجه ٔ موکل من ازقید زوجیت یله و رها. (یادداشت مؤلف):
    بر راغشان نیستان وغیش
    یله شیر هر سو ز اندازه بیش.
    اسدی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

یله در فرهنگ عمید

  • رها، آزاد، ول، ول‌شده،
    * یله کردن: (مصدر متعدی) واگذاشتن، رها کردن: گله کرد باید به گیتی یله / تو را چون نباشد ز گیتی گله (فردوسی: ۲/۳۱۸)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

یله در فارسی به انگلیسی

گویش مازندرانی

یله در گویش مازندرانی

  • آدم هرزه گرد، ول گرد، سرگشته
فرهنگ فارسی هوشیار

یله در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رها کرده شده، رها، متخلص، آزاد، مطلق
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید