معنی یخ بسته

یخ بسته
معادل ابجد

یخ بسته در معادل ابجد

یخ بسته
  • 1077
حل جدول

یخ بسته در حل جدول

لغت نامه دهخدا

یخ بسته در لغت نامه دهخدا

  • یخ بسته. [ی َ ب َ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) افسرده. فسرده. یخ کرده. (یادداشت مؤلف). منجمدشده و مانند یخ فسرده شده. (ناظم الاطباء):
    رهی دراز در او جای جای یخ بسته
    در این دو خاک به کردار راه کاهکشان.
    مسعودسعد.
    در صبوحش که خون رز ریزد
    ز آب ِ یخ بسته آتش انگیزد.
    نظامی.
    و رجوع به یخ بستن شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

یخ بسته در فرهنگ عمید

  • ویژگی آب یا چیز دیگر که از شدت سرما سفت و منجمد شده،
فرهنگ فارسی هوشیار

یخ بسته در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت) منجمد شده فسرده شده.
واژه پیشنهادی

یخ بسته در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
عبارت های مشابه