معنی یادآوری
لغت نامه دهخدا
یادآوری. [وَ] (حامص مرکب) در یاد آوردن کسی است چیزی را که فراموش شده باشد برای آن که فراموش نکند. (آنندراج). تذکر. تذکار. ذکری. ذکر.
یادآوری کردن
یادآوری کردن. [وَ ک َ دَ] (مص مرکب) تذکیر. تذکر دادن. به خاطر کسی آوردن چیزی را.
فارسی به انگلیسی
Mention
فرهنگ عمید
به یاد آوردن چیزی که فراموش شده،
حل جدول
فرهنگ معین
(وَ) (حامص.) تذکر.
مترادف و متضاد زبان فارسی
تذکار، تذکر، خاطرنشان، یاد، یادکرد
واژه پیشنهادی
فارسی به ترکی
hatırlatmak
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
232