معنی گویچه
لغت نامه دهخدا
گویچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) گوی کوچک. گوی خرد. گویک. گوچه. رجوع به گوچه شود. || در تداول علمی آن را بجای گلبول به کار برند. رجوع به گلبول شود.
فارسی به انگلیسی
Ball, Globule
حل جدول
گلبول
گویچه خون
گلبول
ناهنجارى گویچه هاى خون
تالاسمى
بیمارى ناهنجارى گویچه هاى خون
تالاسمى
بیمارى ارثى ناهنجارى گویچه هاى خون
تالاسمى
نام دیگر گلبول قرمز یا گویچه سرخ
اریتروسیت
بیمارى ارثى ناهنجارى گویچه هاى سرخ خون
تالاسمى
فرهنگ عمید
گلبول
مترادف و متضاد زبان فارسی
گلبول، گویک
فرهنگ فارسی هوشیار
گوی کوچک گویک، گلبول.
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
اریتروسیت
انگلیسی به فارسی
گویچه های بلوری - گویچه هی کریستالی
معادل ابجد
44