معنی گناهکار

گناهکار
معادل ابجد

گناهکار در معادل ابجد

گناهکار
  • 297
حل جدول

گناهکار در حل جدول

  • وازر



    معصیت‌کار



    وزری



    مجرم



    تقصیرکار



    فاجر



    ورزی



  • ‌تقصیرکار
مترادف و متضاد زبان فارسی

گناهکار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بدعمل، بزهکار، تبهکار، خطاکار، روسیاه، عاصی، متهم، مجرم، مذنب، مقصر،
    (متضاد) بی‌گناه، پاک، مبرا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

گناهکار در فرهنگ معین

  • (~.) (ص.) خطاکار، مجرم.
لغت نامه دهخدا

گناهکار در لغت نامه دهخدا

  • گناهکار. [گ ُ] (ص مرکب) بزهمند و سیاهکار و عاصی. (آنندراج). بزه کار. اهمند. تباه کار. تبه کار. آثِم. اَثیم. اَثوم. جارِش. جافی. جَریم. مُجرِم. (منتهی الارب). جائِب. (ناظم الاطباء). حارِج. حَرِج. (منتهی الارب). خاطِی. (دهار). عاصی. مُذنِب. مُسی ٔ. مُقَصِّر. (ناظم الاطباء): پدر این فیروز از نژاد یزدجرد گناهکاربود. (فارسنامه ابن البلخی ص 110). معنی اثیم، گناهکار باشد او را یزدجرد گناهکار گفتندی. (فارسنامه ٔ ابن البخی ص 74). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گناهکار در فرهنگ عمید

  • کسی که گناه کرده، کسی که کار زشت از او سر زده باشد،
فارسی به انگلیسی

گناهکار در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

گناهکار در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

گناهکار در فارسی به عربی

  • شریر، مجرم، مذنب، مستحق اللوم
فرهنگ فارسی هوشیار

گناهکار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • بزهکار، عاصی، تباهکار، مجرم
فارسی به آلمانی

گناهکار در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

گناهکار در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید