معنی گماشته

گماشته
معادل ابجد

گماشته در معادل ابجد

گماشته
  • 766
حل جدول

گماشته در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

گماشته در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بنده، چاکر، خدمتکار، فرمانبردار، قراول، مامور، محافظ، مراقب، مستخدم، ملازم، نگاهبان، نوکر، وکیل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

گماشته در فرهنگ معین

  • (ص مف. ) منصوب شده، مأمور شده، (اِ. ) مأمور، عامل، نوکر، خادم. [خوانش: (گُ تِ)]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

گماشته در لغت نامه دهخدا

  • گماشته. [گ ُ ت َ / ت ِ] (ن مف) مقررشده. برقرارشده. مأمورشده. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
  • گماشته. [گ ُ ت َ / ت ِ] (ن مف، اِ) عامل. وکیل. کارگزار. (آنندراج). ناظر. سرکار. پیشکار. (ناظم الاطباء). موکل: نامه ها رسید که سلیمانی رسید به شبورقان و از ری تا آنجا ولاه و عمال و گماشتگان سلطان سخت نیکو تعهد کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288). در آن روزگار ایشان را در نشستن و برخاستن بر آن جمله دیدم که ریحان خادم گماشته ٔ امیر محمود بر سر ایشان بود. (تاریخ بیهقی). پادشاهان چون دادگر باشند طاعت باید داشت و گماشته بحق باید دانست. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گماشته در فرهنگ عمید


  • ۱. گمارده، کسی که از طرف دیگری بر سر کاری گذاشته شده، مٲمور،
    نوکر،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

گماشته در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

گماشته در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

گماشته در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

گماشته در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

گماشته در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مقرر شده، برقرار شده، مامور شده
فارسی به آلمانی

گماشته در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید