معادل ابجد
گلدسته در معادل ابجد
گلدسته
- 519
حل جدول
گلدسته در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
گلدسته در مترادف و متضاد زبان فارسی
- ماذنه، مناره
فرهنگ معین
گلدسته در فرهنگ معین
- دسته ای گل، مناره، مناره مساجد و معابد. [خوانش: (~. دَ تِ) (اِمر. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
گلدسته در لغت نامه دهخدا
-
گلدسته. [گ ُ دَ ت َ / ت ِ] (اِ مرکب) دسته ٔ گل. (آنندراج). چندین گل یکرنگ یا رنگارنگ که ساقهای آن بهم بربندند. مجموعه ای از گلهای فراهم کرده وبنهای آن باهم بریسمانی بسته و پیوسته:
سنبل سر نافه باز کرده
گلدسته بدو دراز کرده.
نظامی.
گلدسته ٔ امیدی بر دست عاشقان نه
تا رهروان غم را خار از قدم برآید.
سعدی (بدایع).
بود خار و گل با هم ای هوشمند
چه در بند خاری تو گلدسته بند.
سعدی (بوستان).
گلستان ما را طراوت گذشت
که گلدسته بندد چو پژمرده گشت. توضیح بیشتر ...
-
گلدسته. [گ ُ دَ ت َ / ت ِ] (اِ مرکب) اجازه. پروانه. رخصت. دستوری. اذن:
مسکین که ز دهر جز دل خسته نیافت
هرگز دَرِ آلاه ترا بسته نیافت
ایام نریخت خون خصم تو چو گل
تا از سر شمشیرتو گلدسته نیافت.
اشرفی سمرقندی. توضیح بیشتر ...
- گلدسته. [گ ُ دَ ت َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان غار بخش شهر ری شهرستان تهران واقع در 15هزارگزی باختر شهر ری و 7هزارگزی شمال راه شوسه ٔ رباطکریم. هوای آن معتدل و دارای 425 تن سکنه است. آب آن از قنات و در بهار از سیلاب رود کن تأمین میشود. محصول آن غلات، صیفی، باغ و چغندر قند و شغل اهالی زراعت است و دبستان نیز دارد. راه از طریق ایستگاه سفیدتپه ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). توضیح بیشتر ...
- گلدسته. [گ ُ دَ ت َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان پایروند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 21هزارگزی شمال کرمانشاه و 3هزارگزی باختر قره قوین. دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
- گلدسته. [گ ُ دَ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر واقع در 11000گزی شمال باختری شهر ملایر و 6000گزی شمال راه شوسه ٔ ملایر به همدان. هوای آن معتدل و دارای 282 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
گلدسته در فرهنگ عمید
-
دستۀ گل،
منارۀ بلندی که مساجد برای اذان گفتن درست میکنند،
فارسی به انگلیسی
گلدسته در فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی هوشیار
گلدسته در فرهنگ فارسی هوشیار
- چندین گل یکرنگ یا رنگارنگ که ساقه های آن بهم برندند، جای بلند که در مساجد برای دور رفتن بانگ موذنان سازند و آن در منار باشد نزدیک گنبد، منار مسجد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی
گلدسته در فرهنگ پهلوی
- از نام های برگزیده
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید