معنی گفتوگو
حل جدول
قال
بحث و گفتوگو
مباحثه
گفتوگو و گفتار
قیل
گفتوگو همراه با پرخاش
جر و بحث
بحث و گفتوگو همراه با استدلال
محاجه
مباحثه
بحث و گفتوگو
محاجه
بحث و گفتوگو همراه با استدلال
دل دادن و قلوه گرفتن
گفتوگو و همصحبتی همراه با علاقه و صمیمیت بین دو طرف
مترادف و متضاد زبان فارسی
گفتوگو، جرومنجر، جروبحث
سخن رفتن
سخن بهمیان آمدن، گفتوگو کردن
مشافهه
گفتوگو، رودررو سخن گفتن، رویارویی
محاوره کردن
گفتوگو کردن، مذاکره کردن، گپ زدن
مصاحبه کردن
گفتوگو کردن، نظر خواستن، نظرخواهی کردن
مکالمه کردن
گفتوگو کردن، با هم صحبت کردن، گپ زدن
فرهنگ عمید
نه و آری،
[مجاز] چونوچرا، گفتوگو،
معادل ابجد
532