معنی گشاینده

گشاینده
معادل ابجد

گشاینده در معادل ابجد

گشاینده
  • 390
حل جدول

گشاینده در حل جدول

فرهنگ معین

گشاینده در فرهنگ معین

  • باز کننده، فاتح. [خوانش: (گُ یَ دِ) (ص فا.)]
لغت نامه دهخدا

گشاینده در لغت نامه دهخدا

  • گشاینده. [گ ُ ی َ دَ / دِ] (نف) فاتح. فتاح. مفتّح. بازکننده:
    گشاینده ٔ بند بسته تویی
    کیان را سپهر خجسته تویی.
    فردوسی.
    گشاینده ٔ بندهای بدی
    همش رای و هم فره ٔ ایزدی.
    فردوسی.
    بختش هر روز فزاینده باد
    دستش هرگاه گشاینده باد.
    منوچهری.
    ای گشاینده ی ْ در خیبر، قران
    بی گشایشهای خوبت خیبر است.
    ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 35).
    سعوطی لطیف کننده و گشاینده. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).
    درهای امید بر رخم بسته شده
    بگشای خدایا که گشاینده تویی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گشاینده در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

گشاینده در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

گشاینده در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) باز کننده (در و غیره)، فتح کننده مسخر، حل کننده (مشکل مساله) : حل کننده مشکلات حوادث و گشاینده معضلات نوایب است. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید