معنی گریس

گریس
معادل ابجد

گریس در معادل ابجد

گریس
  • 290
حل جدول

گریس در حل جدول

فرهنگ معین

گریس در فرهنگ معین

  • (گِ) [انگ.] (اِ.) روغن، چربی.
لغت نامه دهخدا

گریس در لغت نامه دهخدا

  • گریس. [گ ِ] (اِ) مصحف «کربس »، «کربش » (دهخدا) و گربز، و کریس. (حاشیه ٔ برهان چ معین). مکر و حیله و فریب. (برهان). گریسته بمعنی فریب. (آنندراج). || چاپلوسی. (برهان). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گریس در فرهنگ عمید

  • مادۀ جامد یا نیمه‌جامد که از چربی‌های گوناگون و استئارین‌ها به‌دست می‌آید و به‌منظور روان کردن قطعات صنعتی و جلوگیری از زنگ زدن آن‌ها به‌کار می‌رود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

گریس در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

گریس در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

گریس در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

گریس در فارسی به آلمانی

  • Fett (n), Fetten, Schmiere (f), Schmieren
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید