معنی گرگان

گرگان
معادل ابجد

گرگان در معادل ابجد

گرگان
  • 291
حل جدول

گرگان در حل جدول

  • مرکز استان گلستان
لغت نامه دهخدا

گرگان در لغت نامه دهخدا

  • گرگان. [گ ُ] (اِ) دشت و بیابان. (برهان).

  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) پهلوی آن ورکان = هیرکانیا. رک: مارکوارت. شهرستانها ص 12 ح 17: اونوالا 92. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). نام شهری است در دارالملک استرآباد، معرب آن جرجان است. (برهان). گرگان به اطلاق عام شامل ایالت استراباد است که از شمال به بحر خزر و از شرق به خراسان و از مغرب به طبرستان میکشد. (معجم البلدان از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). شهری است که در دارالملک استراباد بود و گرگین میلاد ساخته و معنی ترکیبی گرگان آن گرگ که آن گرگ به کسر نون مفهوم آن است و معرب آن جرجان است. توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) مزرعه ای است از دهستان پشت بسطام قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو. دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) از رستاق ساوه و جزستان. (تاریخ قم ص 116).

  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) از رستاق فراهان. (تاریخ قم ص 119).

  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) از طسوج و ناحیه ٔ رود آبان است. (تاریخ قم ص 113). توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در پنجهزار و پانصدگزی شمال باختری خوی و 13 هزارگزی شمال شوسه ٔ خوی به سیه چشمه. هوای آن سردسیر و دارای 120 تن سکنه است. آب آنجااز چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. در سه هزار و پانصدگزی شمال قریه مقبره ای به نام باباگرگان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد، واقع در 35 هزارگزی شمال مشهد، و 6 هزارگزی خاور راه مشهد به وارداک. هوای آن معتدل دارای 27 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9). توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) دهی است از دهستان میاندربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه، واقع در 68000گزی شمال باختر کرمانشاه و 3000گزی باختر شوسه ٔ سنندج. هوای آن سرد ودارای 360 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه ٔ الک تأمین میشود. محصول آن غلات حبوبات و لبنیات و چغندرقند، توتون و شغل اهالی زراعت است. از طریق قره ویس اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). توضیح بیشتر ...
  • گرگان. [گ ُ] (اِخ) نام قصبه ای کنار راه ملایر به همدان میان مهرآباد و پیرمستان، واقع در 13000گزی ملایر و دارای پستخانه است. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید