معنی گرز

گرز
معادل ابجد

گرز در معادل ابجد

گرز
  • 227
حل جدول

گرز در حل جدول

  • سلاح رستم
  • سلاح رستم، چماق رزم
  • عمود
مترادف و متضاد زبان فارسی

گرز در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • چماق، عمود، کوپال، گرزه
فرهنگ معین

گرز در فرهنگ معین

  • (گُ) [په.] (اِ.) عمود آهنین، کوپال.
لغت نامه دهخدا

گرز در لغت نامه دهخدا

  • گرز. [گ ُ] (اِ) پهلوی وزر، اوستا وزرا، معرب آن جُرز، ارمنی ورز، هندی باستان وجره (گرز رعد [ایندرا]، کردی گورز. و رجوع به گرزه شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). عمود آهنین. (برهان). کوپال و لخت. (از فرهنگ اسدی). عمود باشد و گرز گاوسار گویند آن را که فریدون داشت. (اوبهی). لت. دبوس:
    سری بی تن و پهن گشته به گرز
    تنی بی سر افکند بر خاک بُرز.
    ابوشکور.
    به تیغ طرّه ببرد ز پنجه ٔ خاتون
    به گرز پست کند تاج بر سر چیپال. توضیح بیشتر ...
  • گرز. [گْرُ / گ ِ رُ] (اِخ) ژان باتیست. نقاش فرانسوی، متولد در تورنوس (1725-1805 م. ) (سون و لوار). وی در ساختن صحنه های خانوادگی و تصاویر اشخاص مهارت داشت و آثار عمده ٔ او عبارتند از: نامزد دهکده، لعنت پدری، پسر تنبیه شده، پرنده ٔ مرده، سبوی شکسته، مهر فرزند و غیره. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گرز در فرهنگ عمید

  • از آلات جنگ که در قدیم به ‌کار می‌رفته و از چوب و آهن ساخته می‌شده و سر آن بیضی‌شکل یا گلوله‌مانند بوده و آن را بر سر دشمن می‌زدند، دبوس، کوپال،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

گرز در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

گرز در فارسی به عربی

  • اضرب، صولجان، مطرقه، نادی
گویش مازندرانی

گرز در گویش مازندرانی

  • گرز، نوعی علف، متعلق به ارتفاعات البرز، با ارتفاع یک متر...
  • گاز، فشردن چیزی بین دندان ها، دندان های نیش سگ و گرگ و گربه. توضیح بیشتر ...
  • هویج
فرهنگ فارسی هوشیار

گرز در فرهنگ فارسی هوشیار

  • نوعی آلات جنگ که در قدیم بکار میرفته و از چوب و آهن ساخته میشده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آنرا بر سر دشمن میزدند. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

گرز در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید