معادل ابجد
گردون در معادل ابجد
گردون
- 280
حل جدول
گردون در حل جدول
- آسمان، چرخ، فلک
مترادف و متضاد زبان فارسی
گردون در مترادف و متضاد زبان فارسی
- آسمان، چرخ، سپهر، عالم، فلک، ارابه، گردونه
فرهنگ معین
گردون در فرهنگ معین
- (ص فا. ) هرچه دور خود بگردد، (اِ. ) ارابه، آسمان، گنبد لاجوردی. [خوانش: (گَ) [په. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
گردون در لغت نامه دهخدا
- گردون. [گ ُ دُ وِ] (اِخ) اسم ولایت کردوک ها رادر زمان اشکانیان و ساسانیان کُردون و گردون ضبط کرده اند و چون «اِن » را که از تصرفات خارجی است حذف کنیم همان کردو یا گردو میماند که اصل لفظ است. (تاریخ ایران باستان ص 1544). توضیح بیشتر ...
- گردون. [گ َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت، واقع در 32000گزی جنوب خاوری ساردوئیه و8000گزی باختر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. این ده 7 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). توضیح بیشتر ...
- گردون. [گ َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گور بخش ساردوئیه ٔ شهرستان کرمان، واقع در 53000گزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو ساردوئیه به دارزین. این ده 303 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). توضیح بیشتر ...
- گردون. [گ َ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 26000گزی جنوب خاور زرقان، کنار راه فرعی بند امیر به سلطان آباد. هوای آن معتدل ومالاریائی و دارای 161 تن سکنه است. آب آنجا از رود کر تأمین میشود. محصول آن غلات، برنج و چغندر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). توضیح بیشتر ...
-
گردون. [گ َ] (اِ) (از: گرد، گردیدن + ون، پسوند فاعلی) گردان. پهلوی، ظاهراً گرتون، گرتن، ورتون، ورتن. و رجوع به اساس اشتقاق فارسی ص 904 گردنده. چرخ. ارابه. کالسکه. آسمان فلک. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). فلک. (غیاث) (دهار) (منتهی الارب). آسمان. گنبد لاجوردی. گنبد مینا. سپهر:
مرده نشود زنده، زنده به ستودان شد
آئین جهان چونان تا گردون گردان شد.
رودکی.
بخندد لاله بر صحرا بسان چهره ٔ لیلی
بگرید ابر بر گردون بسان دیده ٔ مجنون. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
گردون در فرهنگ عمید
-
هرچه دور خود یا گرد محوری بچرخد،
چرخ،
[مجاز] آسمان،
فارسی به انگلیسی
گردون در فارسی به انگلیسی
- Firmament, Heaven, Sky, Space
فارسی به عربی
گردون در فارسی به عربی
- سماء، مجال
تعبیر خواب
گردون در تعبیر خواب
- اگر به خواب بیند بر گردون نشسته بود و گردون می رفت دلیل بر شرف و بزرگی است. اگر دید پادشاه گردونی به وی داد، دلیل که از پادشاه بزرگی یابد. - محمد بن سیرین. توضیح بیشتر ...
-
دیدن گردونه بر هشت وجه است.
اول: عزو جاه (عزت و آبرو).
دوم: ولایت وفرمانروایی.
سوم: مرتبه ومنزلت.
چهارم: بزرگی.
پنجم: هیبت.
ششم: خرمی (شادمانی و سرور).
هفتم: رفعت.
هشتم: آسانی کارها.
- امام جعفر صادق علیه السلام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
گردون در فرهنگ فارسی هوشیار
- چرخ، هر چه دور خود یا گرد محوری بچرخد
فارسی به آلمانی
گردون در فارسی به آلمانی
- Himmel (m), Himmelreich (n)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید