معنی گذشته

گذشته
معادل ابجد

گذشته در معادل ابجد

گذشته
  • 1425
حل جدول

گذشته در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

گذشته در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پیش، دیرین، دیرینه، سابق، قبل، قبل، قدیم، ماسبق، ماسلف، ماضی، متقدم، سپری، منقضی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

گذشته در فرهنگ معین

  • (گُ ذَ تِ) (ص مف.) رفته، سرآمده.
لغت نامه دهخدا

گذشته در لغت نامه دهخدا

  • گذشته. [گ ُ ذَ ت َ / ت ِ] (ن مف / نف) ماضی. ماضیه. پیشین. بشده. رفته. وقتی که برفته. زمانی پیش از حال. مقابل آینده. استقبال. آتیه: سالِفَه، ایام گذشته. بارِجَه، شب گذشته. (منتهی الارب) (دهار):
    یکی حال از گذشته دی دگر از مانده ٔ فردا
    همی گویند پنداری که وخشورند یا کندا.
    دقیقی.
    بدین روزگار از چه باشیم شاد
    گذشته چه بهتر که داریم یاد.
    فردوسی.
    هر آن کس که پوزش کند بر گناه
    تو بپذیر و کین گذشته مخواه.
    فردوسی.
    بر ایشان ببخشود بیدار شاه
    ببخشید یکسر گذشته گناه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گذشته در فرهنگ عمید

  • رفته،

    سرآمده،

    [قدیمی، مجاز] مرده،
فارسی به انگلیسی

گذشته در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

گذشته در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

گذشته در فارسی به عربی

  • ظهر، قدیم، ماضی، متاخرا
فرهنگ فارسی هوشیار

گذشته در فرهنگ فارسی هوشیار

  • پیشین، رفته، ایام گذشته
فارسی به ایتالیایی

گذشته در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

گذشته در فارسی به آلمانی

  • Alt, Ru. cken, Rücken (m), Spät, Unterstützen, Verspätet, Wieder, Zuru. ck, Zurück, Beendet, Vergangen, Vergangenheit (f), Vorbei, Vorüber. توضیح بیشتر ...
واژه پیشنهادی

گذشته در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید