معنی گدایى

فارسی به عربی

گدایى

استجداء


گدایى کرد

استجدی

حل جدول

گدایى

کدیه، تکدى


دعای سیزدهم صحیفه سجادیه

«دعاى آن حضرت در طلب حوائج از خداى متعال»
اَللَّهُمَّ یا مُنْتَهى‏ مَطْلَبِ الْحاجاتِ، وَ یا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ
پروردگارا، اى نهایت مطلب حاجات، و اى کسى که رسیدن به تمام خواسته‏ها در دست
الطَّلِباتِ، وَ یا مَنْ لایَبیعُ نِعَمَهُ بِالْاَثْمانِ، وَ یا مَنْ لایُکَدِّرُ
توست، و اى آن که نعمتهایت را به بها نمى‏فروشى، و اى کسى که عطاهایت را به کدورت
عَطایاهُ بِالْاِمْتِنانِ، وَ یا مَنْ یُسْتَغْنى‏ بِهِ وَ لایُسْتَغْنى‏ عَنْهُ، وَ یا
منّت آلوده نمى‏سازى، و اى که به تو بى‏نیاز شوند، و از تو بى‏نیاز نباشند، و اى
مَنْ یُرْغَبُ اِلَیْهِ وَ لایُرْغَبُ عَنْهُ، وَ یا مَنْ لا تُفْنى خَزآئِنَهُ
آن که به تو رو کنند، و از تو روى برنتابند، اى که درخواستها گنجهایت را فانى
الْمَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسآئِلُ، وَ یا مَنْ لاتَنْقَطِعُ
نمى‏کند، و اى که هیچ دستاویزى حکمت تو را تغییر نمى‏دهد، و اى کسى که رشته نیاز
عَنْهُ حَوآئِجُ الْمُحْتاجینَ، وَ یا مَنْ لایُعَنّیهِ دُعآءُ الدّاعینَ،
نیازمندان از تو قطع نمى‏گردد، و اى که دعاى دعاخوانان تو را خسته نمى‏کند،
تَمَدَّحْتَ بِالْغَنآءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ اَنْتَ اَهْلُ الْغِنى‏ عَنْهُمْ،
تو وجود خود را به بى‏نیازى از همه خلق ستوده‏اى و تو به بى‏نیازى از ایشان شایسته‏اى،
وَ نَسَبْتَهُمْ اِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ اَهْلُ الْفَقْرِ اِلَیْکَ، فَمَنْ حاوَلَ
و ایشان را به نیازمندى و فقر نسبت داده‏اى و ایشان سزاوار چنین نسبت‏اند، از این جهت
سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ، وَرامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ، فَقَدْ
هر کس رفع نیاز خود را از جانب تو بخواهد، و برگرداندن فقر را از خویشتن به وسیله تو طلب کند، حقّاً
طَلَبَ حاجَتَهُ فى مَظآنِّها، وَ اَتى‏ طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِها. وَ مَنْ تَوَجَّهَ
که حاجتش را در جایگاه اصلى خود خواسته، و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده، و هر که
بِحاجَتِهِ اِلى‏ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها
در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند، یا او را بجاى تو وسیله برآمدن حاجت
دُونَکَ، فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ، وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَوْتَ
قرار دهد، بى‏شک خود را در معرض نومیدى آورده، و از جانب تو سزاوار محرومیت
الْاِحْسانِ. اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَیْکَ حاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى،
از احسان گشته. خداوندا، به درگاهت حاجتى آورده‏ام که قدرت دستیابى به آن را ندارم،
وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِیَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى‏ مَنْ
و رشته چاره‏جوئى‏ام در مقابل آن گسسته، ونفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به‏کسى اظهار کنم
یَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَیْکَ، وَلایَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْکَ، وَ هِىَ زَلَّهٌ
که او خود نیازهایش را به درگاه تو مى‏آورد، و درخواسته‏اش از تو بى‏نیاز نیست، و این لغزشى است
مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئینَ، وَ عَثْرَهٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبینَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ
از لغزشهاى اشتباه‏کاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران، سپس به یادآورى
بِتَذْکیرِکَ لى مِنْ غَفْلَتى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفیقِکَ مِنْ زَلَّتى، وَ رَجَعْتُ
تو از خواب بى‏خبرى بیدار شدم، و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم، و به یارى تو
وَ نَکَصْتُ بِتَسْدیدِکَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى کَیْفَ
از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم، چگونه
یَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟ وَاَنّى‏ یَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى‏ مُعْدِمٍ؟ فَقَصَدْتُکَ،
نیازمندى از نیازمندى طلب نیازکند؟ و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند، پس اى خداى من از
یا اِلهى، بِالرَّغْبَهِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجآئى بِالثِّقَهِ بِکَ، وَ عَلِمْتُ
سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم، و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم، و دانستم که خواسته من
اَنَّ کَثیرَ ما اَسْئَلُکَ یَسیرٌ فى وُجْدِکَ، وَ اَنَّ خَطیرَ ما اَسْتَوْهِبُکَ
از تو هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت بسیار ناچیز است، و چشمداشت فوق‏العاده من به بخششت
حَقیرٌ فى وُسْعِکَ، وَ اَنَّ کَرَمَکَ لایَضیقُ عَنْ سُؤالِ اَحَدٍ،
در جنب توانایى تو حقیر است، و دایره بزرگواریت از تقاضاى هیچ کس تنگ نمى‏شود،
وَ اَنَّ یَدَکَ بِالْعَطایا اَعْلى‏ مِنْ کُلِّ یَدٍ. اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى
و دست عطایت از هر دستى برتر است. بارخدایا پس بر محمد و
‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاحْمِلْنى بِکَرَمِکَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَلاتَحْمِلْنى
آلش درود فرست، و با من به کرم خود تفضل نما، و به آنچه
بِعَدْلِکَ عَلَى الْاِسْتِحْقاقِ، فَما اَنَا بِاَوَّلِ راغِبٍ رَغِبَ
به عدلت شایسته آنم با من رفتار مکن، زیرا من اولین کسى نیستم که همراه شوق به سویت رو کرده
اِلَیْکَ فَاَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ، وَلا بِاَوَّلِ سآئِلٍ سَئَلَکَ
و تو از فضلت به او عنایت فرموده‏اى با آنکه مستحق منع بوده، و نخستین خواهنده نیستم‏که ازتو خواسته
فَاَفْضَلْتَ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَسْتَوْجِبُ الْحِرْمانَ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏
و تو در حقش کرم کردى در صورتى که مستحق محرومیت بوده است. بار خدایا، بر محمد و آلش درود
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ کُنْ لِدُعآئى مُجیباً، وَ مِنْ نِدآئى قَریباً،
فرست، و جواب دهنده دعایم باش، و به ندایم التفات کن،
وَ لِتَضَرُّعى راحِماً، وَ لِصَوْتى سامِعاً، وَلاتَقْطَعْ رَجآئى
و بر زاریم ترحم نما، و صدایم را بشنو، و رشته امیدم را قطع
عَنْکَ، وَلاتَبُتَّ سَبَبى مِنْکَ، وَلاتُوَجِّهْنى فى حاجَتى هذِهِ
مکن، و دستاویز مرا از خود جدا مساز، و در این حاجت
وَ غَیْرِها اِلى‏ سِواکَ، وَ تَوَلَّنى بِنُجْحِ طَلِبَتى، وَ قَضآءِ حاجَتى،
و دیگر حوائجم روى مرا به سوى غیر خودت قرار مده، و کارساز من باش به برآوردن خواسته‏ام، و روا کردن حاجتم،
وَ نَیْلِ سُؤْلى قَبْلَ زَوالى عَنْ مَوْقِفى هذا بِتَیْسیرِکَ لِىَ الْعَسیرَ،
و رسیدن به آرزویم پیش از آنکه از اینجاى خود برخیزم، با آسان ساختن مشکلم،
وَ حُسْنِ تَقْدیرِکَ لى فى جَمیعِ الْاُمُورِ، وَ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ
و با سرنوشت خوبى که برایم مقدر کرده‏اى، و بر محمد و آلش درود
وَ الِهِ، صَلوهً دآئِمَهً نامِیَهً لَاانْقِطاعَ لاَِبَدِها، وَلامُنْتَهى‏
فرست، درودى دائمى و فزاینده که انقطاع نپذیرد، و زمان آن را پایانى
لاَِمَدِها، وَاجْعَلْ ذلِکَ عَوْناً وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِبَتى، اِنَّکَ
نباشد، و این درود را براى من مددکار قرار ده و سبب برآمدن حاجتم گردان، همانا که
واسِعٌ کَریمٌ، وَ مِنْ حاجَتى یا رَبِّ کَذا وَ کَذا.
تو کارگشاى کریمى، و حاجتم پروردگارا چنین و چنان است،
«وَ تَذْکُرُ حاجَتَکَ، ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فى سُجُودِکَ:»
سپس نیازت را به پیشگاه حق عرضه کن، آنگاه به سجده رو و بگو:
فَضْلُکَ انَسَنى، وَ اِحْسانُکَ دَلَّنى، فَاَسْئَلُکَ بِکَ
فضلت به من آرامش مى‏دهد، و احسانت راهم مى‏نماید، پس از تو به ذات مقدست و
وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ - اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.

عربی به فارسی

استجداء

تمنّا , التماس , گدایى , خواهش , تکدّى


استجدی

تمنا کرد , طلب کرد , گدایى کرد , التماس کرد , دست به دامن شد , متوسل شد , پناهنده شد , تکدى کرد

معادل ابجد

گدایى

35

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری