معنی گاوآهن

فرهنگ معین

گاوآهن

(هَ) (اِ.) ابزاری برای کندن و شخم زدن زمین دارای تیغه یا تیغه های فولادی سنگین که به وسیله چهارپا به ویژه گاو بر روی زمین کشیده می شود.

فرهنگ عمید

گاوآهن

آلتی با تیغۀ سنگین که سر آن را به‌ گردن گاو می‌بندند و با آن زمین را شخم ‌می‌زنند، خیش، خیج، آهن‌جفت، آهن‌شیار،

فارسی به انگلیسی

لغت نامه دهخدا

گاوآهن

گاوآهن. [هََ] (اِ مرکب) آهنی که بر یوغ است. خیش، آهن جفت، فدان، ایمد. سپار؛ مجموع گاو و یوغ و چوب و آهن آن. آهنی باشد که بر سر قلبه نصب کنند و زمین را بدان شیار نمایند و او را آهن جفت و سپار هم خوانند. (برهان) (جهانگیری):
کشاورز و گاوآهن و گاوکوه
کجا در چنین ده کند کارسو.
نظامی (از جهانگیری).
کشاورز برگاو بندد لباد
ز گاوآهن و گاو جوید مراد.
نظامی.
مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: باید دانست که گاوآهن عبرانیان بعینه مثل گاوآهن معمول سوریه بوده است و هنگامی که در تحت اختیار عبودیت فلسطینیان گرفتار آمدندپیل و تبر و تیشه و گاوآهن خود به نزد فلسطینیان برده تیز مینمودند (اول شموئیل 13- 20) و برزگر هنگام شیار یک دست خود را به خیش گذارده (انجیل لوقا 9:62) منساس را بدست دیگر میگرفت تا بدینواسطه تمام آن تیغه بالتساوی به زمین فرورود و در مشرق زمین بیش از یک جفت برای زراعت استعمال نمی کردند و اکثر اوقات به یک گاو یا الاغ یا شتری اکتفا میکردند چنانکه فعلاً هم معمول است و اهالی صور یوغ برگردن گاو و الاغ جفت کرده میگذاردند بدون اینکه به آیه ای که در (سفر تثنیه 22:10) وارد شده توجه نمایند و بسا میشد که با بیشتر از یک جفت در مزرعه شیار میکردند چنانکه در (اول پادشاهان 19:19) درباره ٔ الیشع و ملازمانش وارد است و چنانکه معلوم است در آن وقت زمین را قبل از آمدن زمستان شیار میکردند تا باران را بخوبی به خود بکشد و اکثر اوقات زمین را دوباره شیار کرده تخم می پاشیدند و خاک بر روی آن برمیگردانیدند.

گاوآهن. [هََ] (اِخ) کاوآهن. دهی است جزء دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در 19 هزارگزی جنوب خاوری خداآفرین و 19 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. کوهستانی، گرمسیر مالاریائی، دارای 140 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


گاوآهن تو

گاوآهن تو. [هََ] (اِخ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج، واقع در 32000گزی جنوب باختری دیواندره و 12000گزی جنوب نعل شکن. کوهستانی، سردسیر، دارای 350 تن سکنه. زبان کردی.آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات، لبنیات. شغل اهالی زراعت، گله داری. راه آن مالرو است. دبستان دارد، تابستان از طریق حسین آباد و باینچوب اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حل جدول

گاوآهن

وسیله شخم زنی در قدیم

ایمد

خیش

ایمر
گاوآهن یا خیش ابزاری در کشاورزی برای کندن، زیر و رو کردن و شخم زدن زمین است که دارای تیغه یا تیغه‌های فولادی سنگین که به وسیله چهارپا به ویژه گاو بر روی زمین کشیده می‌شود. این ابزار با نوک تیز و برگشته به درون، سر آن به گردن گاو یا به تراکتور می‌بندند و با آن زمین را شخم می‌زنند.

ایمر


اثر گاوآهن

شیار


ابزار شخم زدن

گاوآهن


ابزار شخم زدن زمین

گاوآهن


خیش

گاوآهن

فرهنگ فارسی هوشیار

گاوآهن

(اسم) آ هنی که بر یوغ استوار کنند و زمین را بدان شیار نمایند آهن جفت خیش سپار فدان: کشاورز بر گاو بندد لباد زگاو آهن و گاو جوید مراد. (نظامی)

گویش مازندرانی

گاهن

گاوآهن

معادل ابجد

گاوآهن

83

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری