معنی گاو

گاو
معادل ابجد

گاو در معادل ابجد

گاو
  • 27
حل جدول

گاو در حل جدول

  • حیوان مفید
  • حیوان مفید، فیلمی از مهرجویی
مترادف و متضاد زبان فارسی

گاو در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

گاو در فرهنگ معین

  • از حیوانات اهلی علفخوار، نام دومین برج از برج های منطقه البروج که خورشید در اردیبهشت ماه در این برج دیده می شود، ثور، ِ پیشانی سفید کنایه از آدم خیلی معروف، بی شاخ و دم کنایه از: آدم درشت هیکل و بی فرهنگ، شخص ابله. ، ~ کسی زای [خوانش: (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

گاو در لغت نامه دهخدا

  • گاو. (اِ) از پیمانه ها معادل دوپرثنها (پرسنگ). (ایران باستان ص 1498). توضیح بیشتر ...
  • گاو. (اِ) ایرانی باستان: گاو، پهلوی: گاو، کردی: گا. افغانی: گوا. اُسِّتی: یگ، قوگ (گاو ماده). بلوچی: گک گکس (گاو، گاو ماده، گاو نر). وخی: گیو، گو. سریکلی: ژَئو. شغنی: ژائو. سنگلچی و منجی. گائو. یغنوبی، گوا. (اساس اشتقاق اللغه ص 888) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). جانوری است از خانواده ٔتهی شاخان از راسته ٔ نشخوارکنندگان، که در آرواره ٔ بالا فاقد دندانهای پیشین است و دندان نیش نیز ندارد. در هر آرواره دارای 6 آسیاست شاخ گاو دائمی است: اجله، گاو بی شاخ، گاو کوهی. توضیح بیشتر ...
  • گاو. (اِخ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، واقع در 23 هزارگزی خاوری آغ کند و 30 هزار و پانصدگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه. کوهستانی گرمسیر، مالاریائی، دارای 323 تن سکنه. آب آن از سه رشته چشمه، محصول آنجا غلات، حبوبات، سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی، جاجیم و گلیم بافی، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
  • گاو. (اِخ) نامی است که در جبال برانس (پیرنه) بچندین مسیل داده شده است. از آن جمله: گاودُوپُو است که در مِن پِردو تشکیل و بشکل آبشاری که دارای 450 گز ارتفاع است به مسیل گاوارنی میریزد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گاو در فرهنگ عمید

  • (زیست‌شناسی) پستاندار نشخوارکنندۀ اهلی با پیشانی پهن و شاخ‌های خالی که از شیر، گوشت و پوست آن استفاده می‌شود، سهر،
    [مجاز] احمق،
    [قدیمی، مجاز] مرد دلیر و تنومند: کردم روان و دل را بر جان او نگهبان/ همواره گردش اندر گُردان بُوَند و گاوان (دقیقی: لغت‌نامه: گاو)،
    * گاو پروین: (نجوم) [قدیمی] صورت نجومی ثور که مجاور ثریا است،
    * گاو پیشانی‌سفید: [مجاز] آن‌که در همه جا شناخته شود، معروف، مشهور،
    * گاو زمین: در باور قدما، گاوی که بر پشت یک ماهی قرار ‌گرفته و زمین بر روی شاخ او است: گوهر شب را به شب عنبرین / گاو فلک برده ز گاو زمین (نظامی۱: ۹)،
    * گاو فلک: (نجوم) [قدیمی]
    برج ثور،
    صورت نجومی ثور: گوهر شب را به ‌شب عنبرین/ گاو فلک برده ز گاو زمین (نظامی۱: ۹)،
    * گاو گردون: (نجوم) = * گاو فلک. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

گاو در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

گاو در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

گاو در فارسی به عربی

تعبیر خواب

گاو در تعبیر خواب

  • اگر دید بر گاو نشسته است، دلیل عمل است از قِبَل پادشاه، اگر ملک او بود. اگر دید گاوی نر درخانه او آمد، دلیل که حق تعالی درِ خیر بر وی بگشاید. اگردید گاو او را سه سر است، دلیل که غلامش به هر سری یک سال عمل کند. - حضرت دانیال. توضیح بیشتر ...
  • اگر دید گوشت گاو نر داشت و فروخت، دلیل بر خرید و فروش در بیداری است. اگر دید گاو نر در خانه یا در کوچه او آمد، دلیل خیر و برکت است. اگر دید گاو نر او را به سر زد و بینداخت. اگر بیننده عمل داراست مغزول شود. اگر بازرگان است، دلیل بر نقصان مال است. اگر پادشاه است، دلیل که از پادشاهی بیفتد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی. توضیح بیشتر ...
  • اگر بیند گاوی نر از گاوان را بکشتند و گوشت او را قسمت نمودند، دلیل که بزرگی رادر آنجا بکشند و مال او را ببرند. اگر بیند گاوان زمین می شکافتند، دلیل که مال بسیار یابد. اگر دید با گاوان نر جنگ کرد، دلیل که او را با بزرگی خصومت افتد. - جابر مغربی. توضیح بیشتر ...
  • اگر ماده گاو لاغر بیند به خلاف این است و گوشت گاو ماده دیدن، دلیل مال است و پوست او، دلیل برمیراث است. اگر دید ماده گاوی را دوشید و شیر آن راخورد، دلیل که مال او زیاده شود. اگر این خواب را بنده بیند، آزاد شود، اگر ذلیلی بیند عزیز شود. اگر گاو را آبستن بیند، دلیل امیدواری است. اگر بیند گاوی فربه بخرید، دلیل که زنی توانگر بخواهد. اگر بیندماده گاوی بخرید وبااو سخن گفت، دلیل که عیش زندگانی بر وی فراخ شود. توضیح بیشتر ...
  • دیدن ماده گاو درخواب بر شش وجه است.
    اول: فرمانروائی.
    دوم: مال.
    سوم: بزرگی.
    چهارم: ریاست.
    پنجم: سال نیکو.
    ششم: منفعت بسیار.
    - امام جعفر صادق علیه السلام. توضیح بیشتر ...
  • کشتن گاو: کسب در آمد
    دیدن آن: نیکبختی در تجارت
    گاوچرانی: مشکلات
    گاو چاق: خوشبختی نزدیک
    گاو لاغر: قیمت بالا
    گوشت گاو: روابط حسنه با اطرافیان
    - لوک اویتنهاو. توضیح بیشتر ...
  • و پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] دیدم هفت گاو فربه است که هفت [گاو] لاغر آنها را می‏خورند و هفت‏خوشه سبز و [هفت‏خوشه] خشگیده دیگر ای سران قوم اگر خواب تعبیر می‏کنید در باره خواب من به من نظر دهید. سوره یوسف آیه «۴۳»
    ای یوسف ای مرد راستگوی در باره [این خواب که] هفت گاو فربه هفت [گاو] لاغر آنها را می‏خورند و هفت‏خوشه سبز و [هفت‏خوشه] خشگیده دیگر به ما نظر ده تا به سوی مردم برگردم شاید آنان [تعبیرش را] بدانند. توضیح بیشتر ...
  • اگر خواب ببینید گاوها آماده شیر دادن هستند، نشانه رسیدن به تمامی امید هاست. - آنلی بیتون. توضیح بیشتر ...
  • در همین کتاب در مورد گاو مکرر اشاره شد و نوشته ام که حیوانات حلال گوشت نعمت و برکت و خیر و خوبی هستند و گاو بیشتر چون منبع روزی و منشا معیشت است خیرات و نعماتی که طی روزهای آینده به ما می رسند در خواب به صورت گاو ظاهر می گردند و در این مورد کلیه معبران اتفاق نظر دارند. دیدن گاو به طور کلی خوب است ولی اگر در خواب گاو وحشی و شاخ دار ببینید که حالت تهاجم دارد و شما از دیدنش متوحش بشوید تعبیر دیگر حیوانات وحشی را دارد زیرا گاو در صورتی نعمت و روزی و خیرو خوبی است که اهلی و رام باشد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

گاو در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) پستانداری است از راسته سم داران از دسته زوج سمان از گروه نشخوار کنند گان و از تیره تهی شاخان. پستانداری علفخوار است و معده اش مانند دیگر نشخوار کنندگان چهار قسمتی و شامل سیرابی نگاری هزارلا و شیردان میباشد. در آرواره فوقانی گاو دندانهای پیشین و نیش وجود ندارد و فقط دندانهای آسیا وجود دارند و بر عکس دندانهای پیشین و نیش در فک تحتانی موجودند. دندانهای نیش گاو همانند ثنا یاشده و بطور کلی بشکل یک ردیف منظم هشت تایی در جلو فک قرار دارند. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

گاو در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

گاو در فارسی به آلمانی

  • Ordentlich [adjective], Stier (m)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید