معنی گارد

گارد
معادل ابجد

گارد در معادل ابجد

گارد
  • 225
حل جدول

گارد در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

گارد در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

گارد در فرهنگ معین

  • [فر. ] (اِ. ) گروه مسلحی که پاسداری از مکان یا مقامی را بر عهده داشته باشد یا در اجرای مراسم تشریفاتی شرکت کند، پاسگان (فره)، محافظ، نگهبان. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

گارد در لغت نامه دهخدا

  • گارد. (فرانسوی، اِ) مواظب. مراقب. نگهبان: گارد ملی، گارد شاهی، گارد مجلس، گارد جمهوری، گارد نجبا. || دسته های منتخب سربازان محافظ شاه یا رئیس مملکت. توضیح بیشتر ...
  • گارد. (اِخ) نام رودخانه ای است در فرانسه در مصب رود رُن به طول 113 هزارگز. یک قنات بزرگ رومی از آن میگذرد. به ترکی غارد. قاموس الاعلام ترکی آرد: نهری است در قسمت جنوبی فرانسه و تابع رودخانه ٔ رونیه. از اتحاد دو نهر غاردون دانه و زوغاردون داله که از جبال سونه سرچشمه میگیرند، متشکل شده پس از جریان و طی مسافت شش هزارگز در میان دو شهرک بوکر و آرامون به نهر نامبرده در فوق میریزد. در8 هزارگزی شمال شهر نیم روی این نهر پل بزرگی از آثار رومیان باستان دیده میشود. توضیح بیشتر ...
  • گارد. (اِخ) بخشی از قسمت لانگدوک شرقی، حاکم نشین آن نیم و شهرهای عمده ٔ آن آلِس دارای 395300 تن سکنه است. پانزدهمین بخش نظامی است. نیم مرکز اسقف نشین است. توضیح بیشتر ...
  • گارد. (اِخ) دریاچه ای است در شمال ایتالیا مابین ایالت برِسیا و وِرُن. مساحت آن 300 هزار گز مربع. مَنسیو از این دریاچه نشأت می یابد. دارای منظره های زیبا و دلکش است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

گارد در فرهنگ عمید

  • (نظامی) عده‌ای از افراد نظامی که مٲمور محافظت و نگهبانی از محلی یا کسی باشند،
    (نظامی) گروهی از افراد نظامی که برای شرایط ویژه‌ای آموزش دیده‌اند: گارد احترام، گارد ضد شورش،
    (ورزش) حالتی که ورزشکاران رشته‌هایی چون کشتی، بوکس، کاراته، و مانند این‌ها در هنگام شروع مبارزه به خود می‌گیرند،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

گارد در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

گارد در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

گارد در فرهنگ فارسی هوشیار

  • مواظب، مراقب، نگهبان
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید