معنی کوژی

کوژی
معادل ابجد

کوژی در معادل ابجد

کوژی
  • 1036
حل جدول

کوژی در حل جدول

لغت نامه دهخدا

کوژی در لغت نامه دهخدا

  • کوژی. (حامص) دوتایی. (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حُدبه. احدیداب. خمیدگی. کوژ بودن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
    ز کوژی پشت من چون پشت پیران
    ز سستی پای من چون پای بیمار.
    فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 217).
    و رجوع به کوژ و کوزی شود. || چین و شکن. جعد. شکنج:
    ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
    شکنج و کوژی در زلف و جعد آن محتال.
    فرخی. توضیح بیشتر ...
  • کوژی. (اِ) آبگیر. غفچی. آبدان. ژی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوزی و ژی شود. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

کوژی در فارسی به انگلیسی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید