معنی کومه

کومه
معادل ابجد

کومه در معادل ابجد

کومه
  • 71
حل جدول

کومه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کومه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پشته، توده، آشیان، آلاچیق، آلونک، عریش، کپر، کلبه، لانه
فرهنگ معین

کومه در فرهنگ معین

  • (مِ) (اِ.) آلونک، کلبه.
لغت نامه دهخدا

کومه در لغت نامه دهخدا

  • کومه. [م َ / م ِ] (اِ) با ثانی مجهول، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. (برهان). خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). کازه یعنی نشستنگاه پالیزبانان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کومه در فرهنگ عمید

  • پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ‌وبرگ درختان در بیابان برای خود درست می‌کنند،. توضیح بیشتر ...
  • تودۀ خاک،
  • آبکامه
فارسی به انگلیسی

کومه در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کومه در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

کومه در گویش مازندرانی

  • آلونک کوچک، خانه ی کچک چوبی، نوعی کلبه ی روستایی، آلونکی...
فرهنگ فارسی هوشیار

کومه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • کپه خاک (اسم) جامه ای که از نی و علف سازند و پالیزبانان در آن نشینند و محافظت پالیزو زراعت کنند و گاهی نیز صیادان در آن کمین نمایند، آلونک کپر کلبه. توضیح بیشتر ...
واژه پیشنهادی

کومه در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید