معنی کوران

لغت نامه دهخدا

کوران

کوران. (فرانسوی، اِ) جریان هوا یا برق. (فرهنگ فارسی معین).
- کوران سیاست، جریان امور سیاسی. (فرهنگ فارسی معین).

کوران. (اِخ) دهی از بخش زابلی که در شهرستان سراوان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

کوران. (اِخ) از روستاهای اسفرایین است. (از معجم البلدان). رجوع به کورانی شود.

کوران. (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش صوما که در شهرستان ارومیه واقع است و 119 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)


کوران پایین

کوران پایین. (اِخ) دهی از دهستان دامین بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


کوران بالا

کوران بالا. (اِخ) دهی از دهستان دامین که در بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


دره کوران

دره کوران. [دَرْ رَ] (اِخ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 55هزارگزی شمال باختری شوسف و 19هزارگزی خاور هشتوکان، با 108 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


کوران ترکیه

کوران ترکیه. [ت ُ کی ی ِ] (اِخ) دهی از دهستان فاروج که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 577 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فارسی به انگلیسی

کوران‌

Current, Stream

فرهنگ عمید

کوران

جریان هوا،
(اسم) جریان،

حل جدول

کوران

طوفان

جریان باد

مترادف و متضاد زبان فارسی

کوران

جریان

فرهنگ معین

کوران

جریان، بحبوحه، جریان هوا. [خوانش: (اِ.)]

ترکی به فارسی

کوران

قرآن

فرهنگ فارسی هوشیار

کوران

جاری، رایج

معادل ابجد

کوران

277

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری