معنی کنیسه

کنیسه
معادل ابجد

کنیسه در معادل ابجد

کنیسه
  • 145
حل جدول

کنیسه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کنیسه در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پرستشگاه، عبادتخانه، عبادتگاه، کنشت، کنیس، معبد
فرهنگ معین

کنیسه در فرهنگ معین

  • (کَ سَ یا سِ) [معر. کنیسه] (اِ.) پرستشگاه یهودان.
لغت نامه دهخدا

کنیسه در لغت نامه دهخدا

  • کنیسه. [ک َ/ ک ِ س َ / س ِ] (معرب، اِ) معبد گبران. (برهان). معبد گبران و ترسایان. (غیاث). کلیسای ترسایان یا جهودان. (منتهی الارب) (از آنندراج). کنشت جهودان. ج، کنایس. (مهذب الاسماء). کنشت. (دهار). کلیسا. کلیسه. کلیسیا. معبد نصاری. معرب کنشت. نمازگاه. نمازخانه. ج، کنائس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کنیسه در عربی معبد یهود و نصاری و کفاررا گفته اند. و امروزه در عربی معبد یهود را «کنیس » و معبد نصاری را «کنیسه» و معبد مسلمانان را «جامع» و «مسجد» و معبد بت پرستان را «هیکل » گویند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کنیسه در فرهنگ عمید

  • معبد یهود، کنشت،
فارسی به انگلیسی

کنیسه در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کنیسه در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

کنیسه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • معبد گبران، ترسایان، جهودان
فرهنگ فارسی آزاد

کنیسه در فرهنگ فارسی آزاد

  • کَنِیْسَه، کلیسا- ایضاً معبد یهود و ترسا و غیره (جمع:کَنائِس)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

کنیسه در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید