معادل ابجد
کنگره در معادل ابجد
کنگره
- 295
حل جدول
کنگره در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
کنگره در مترادف و متضاد زبان فارسی
- دندانه، شرفه، مجلس
فرهنگ معین
کنگره در فرهنگ معین
- (کُ گِ رِ) (اِ. ) شرفه، دندانه، دندانه های بالای دیوارها و بلندی های هرچیزی. توضیح بیشتر ...
- مجلسی متشکل از نمایندگان چند دولت یا عده ای دانشمند برای بحث و گفتگو، همایش (فره)، مجلس قانون گذاری ایالات متحده امریکا. [خوانش: (کُ گْ یا گِ رِ) [فر. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
کنگره در لغت نامه دهخدا
- کنگره. [ک ِ گ ِ رَ / رِ] (اِ) به معنی کنگر است که سازی باشد که مردم هندوستان نوازند و آن چوبی است که بر آن دو تار فولادی کشیده اند و بر زیر هر دو سر آن چوب دو کدو نصب کرده اند. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). رجوع به کنگر و کنگری شود. توضیح بیشتر ...
- کنگره. [ک ُ گ ُ رَ / رِ] (اِ) بلندیهای هر چیز را گویند عموماً و آنچه بر سر دیوار حصار و قلعه و دیوارهای دیگر سازند خصوصاً و عربان شرفه خوانند. (برهان) (آنندراج). شرفه ٔ دیوار و منظره و کوشک و برج. (صحاح الفرس). شرفه. (دهار). شرفه و برآمدگیهای محرابی شکلی که بر بالای دیوار شهر و حصار سازند و دندانه های بالای دیوارها و بلندیهای هر چیزی. (ناظم الاطباء): فرمودش تا بر چهار حد شارستان بنای خانه ها سازند مر غله را و سلاح را و کنگره ها را باز آبادان کنند و دری آهنین نهند. توضیح بیشتر ...
- کنگره. [ک ُ گ ِ رِ] (فرانسوی، اِ) مجمعی از سران دول، نمایندگان ممالک یا دانشمندان که در باره ٔ مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی و غیره بحث کنند. (فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
کنگره در فرهنگ عمید
-
دندانههای مثلث یا نیمدایره که از گل، سنگ، یا آجر بر بالای دیوار، برج، و بارو میسازند،
هرچیز دندانهدار: کنگرۀ پارچه،. توضیح بیشتر ...
-
تجمعی که در آن گروهی از دانشمندان و متخصصین در مورد موضوعی علمی، فرهنگی، اقتصادی، و یا سیاسی اظهارنظر میکنند، گردهمایی،
(سیاسی) مجلس قانونگذاری در بعضی از کشورها،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژههای فارسی سره
کنگره در فرهنگ واژههای فارسی سره
کلمات بیگانه به فارسی
کنگره در کلمات بیگانه به فارسی
فارسی به انگلیسی
کنگره در فارسی به انگلیسی
- Congress, Coil, Convention, Indentation, Legislature, Perforation, Scallop, Serration, Tooth. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی
کنگره در فارسی به عربی
- تثلیم، کونجرس، نتوء
فرهنگ فارسی هوشیار
کنگره در فرهنگ فارسی هوشیار
- بلندیهای هر چیز را گویند، عموماً و آنچه بر سر دیوار حصار و قلعه و دیوارهای دیگر سازند مجمعی از سران دول، نمایندگان ممالک یا دانشمندان که درباره مسائل اقتصادی، علمی و غیره بحث کنند. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
کنگره در فارسی به ایتالیایی
- congresso
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید