معنی کنسرو

لغت نامه دهخدا

کنسرو

کنسرو. [ک ُ س ِرْوْ] (فرانسوی، اِ) ماده ٔ خوراکی که آن را به صورت استریلیزه در قوطی یا محفظه ای کاملاً مسدود نگهداری کنند. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

کنسرو

(کُ س) [فر.] (اِ.) غذای آماده که در قوطی سربسته و فاقد هوا نگه داری می شود.

حل جدول

کنسرو

غذای بسته بندی شده


ماهی کنسرو

ساردین

فارسی به ایتالیایی

کنسرو

conserva

فرهنگ عمید

کنسرو

خوراک آماده که در قوطی سربستۀ فاقد هوا نگه‌داری می‌شود،

فارسی به انگلیسی

کنسرو

Canned, Conserve, Preserve


کنسرو ساز

Packer


کنسرو کردن‌

Can, Pack, Preserve, Tin

فرهنگ فارسی هوشیار

کنسرو

ماده خوراکی که آن را بصورت استریلیزه در قوطی یا محفظه کاملاً مسدود نگهداری کنند


کنسرو سازی

بایتار سازی

کالری خوراکی ها

کنسرو لوبیا

100 گرم 81 کالری


کنسرو عدس

100 گرم 93 کالری


کنسرو کالباس

100 گرم 312 کالری

واژه پیشنهادی

مخترع کنسرو

نیکولاس اپر

معادل ابجد

کنسرو

336

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری