معنی کنسرت
لغت نامه دهخدا
کنسرت. [ک ُ س ِ] (فرانسوی، اِ) هم آهنگی صداهای ابزارهای موسیقی. هماهنگی صداها و سازها. (فرهنگ فارسی معین). || قطعه ٔ موزیکال که با ارکستر نواخته شود. قطعه ای موسیقی که با ابزارهای مختلف موسیقی هماهنگ نواخته شود. (فرهنگ فارسی معین).
فارسی به انگلیسی
Concert
فرهنگ معین
(کُ س) [فر.] (اِ.) برنامه موسیقی که با ارکستر در حضور جمعی نواخته شود.
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
هماهنگی صداها و سازها
فرهنگ عمید
اجرای یک یا چند اثر موسیقی در حضور گروهی از بینندگان و شنوندگان،
محلی که چنین برنامهای در آن اجرا میشود،
حل جدول
فارسی به ایتالیایی
concerto
فارسی به ترکی
konser vermek
واژه پیشنهادی
جهانگیر جهانگیری
برنامه موسیقی با ارکستر
کنسرت
اجرای زنده موسیقی میان تماشاچیان
کنسرت
انگلیسی به فارسی
کنسرت
معادل ابجد
730