معنی کندوان

کندوان
معادل ابجد

کندوان در معادل ابجد

کندوان
  • 131
حل جدول

کندوان در حل جدول

لغت نامه دهخدا

کندوان در لغت نامه دهخدا

  • کندوان. [ک َ دُ] (اِخ) گردنه ای است بین کرج و چالوس. تونلی به طول چهار کیلومتر در این گردنه احداث شده است که یکی از آثار عمرانی رضاشاه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). توضیح بیشتر ...
  • کندوان. [ک َ دُ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای چهارگانه ٔ بخش ترک شهرستان میانه است که در شمال میانه و در دامنه ٔ جنوبی کوه بترقوش (بزکش) واقع است و جمعیت آن 14890 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
  • کندوان. [ک َ دُ] (اِخ) دهی است مرکز دهستان کندوان در بخش ترک شهرستان میانه و 502 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
  • کندوان. [ک َ دُ] (اِخ) دهی از دهستان نیر در بخش مرکزی شهرستان اردبیل است و 272 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

کندوان در فارسی به انگلیسی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید