معنی کمیاب

فارسی به انگلیسی

کمیاب‌

Close, Rara Avis, Rare, Recherché, Scarce, Tight, Uncommon

فارسی به ترکی

کمیاب‬

az bulunur

فارسی به ایتالیایی

کمیاب

raro

scarso

فارسی به آلمانی

کمیاب

Ausgefallen, Blutig, Knapp, Selten, Neugierde [noun]

فرهنگ معین

کمیاب

(کَ) (ص مر.) نادر، ناپیدا.

فرهنگ عمید

کمیاب

ویژگی هرچیزی که به‌آسانی به دست نیاید،

حل جدول

کمیاب

شاذ

نادر


شاه کمیاب

نادر

مترادف و متضاد زبان فارسی

کمیاب

شاذ، طرفه، کمبود، نادره، نادر، نایاب،
(متضاد) وافر

فارسی به عربی

کمیاب

فضول، نادر

فرهنگ فارسی هوشیار

کمیاب

هر چیزی که کم پیدا شود

واژه پیشنهادی

کمیاب

ویدا

ویدا

ویدا جن

ویدا

معادل ابجد

کمیاب

73

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری