معنی کلون
لغت نامه دهخدا
کلون. [ک ُ] (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش جویم است که در شهرستان لار واقع است و 167 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کلون. [ک ُ] (اِ) کلان. قید چوبی که پشت در نصب کنند و در را بدان بندند. (فرهنگ فارسی معین). کلان. کلیدان. غلق. فلج. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چفت و بست پشت در. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده). و رجوع به کلان شود.
کلون بسته
کلون بسته. [ک ُ ب َ ت َ / ت ِ] (اِخ) یکی از قله های رشته ٔ اصلی جبال البرز است و 4200 متر ازسطح دریا ارتفاع دارد. این قله مربوط به کوههای موسوم به لار است که تا قله ٔ دماوند پیش می رود. دره ٔ نور (از شعب رودخانه ٔ هراز) این کوهها را از کوههای شمال جدا می کند. (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 37 و 38).
فارسی به انگلیسی
Lock
فرهنگ معین
(کُ) (اِ.) قفل چوبی که سابقاً پشت در حیاط کار می گذاشتند.
فرهنگ عمید
چوبی به شکل مکعبمستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب میشود،
مترادف و متضاد زبان فارسی
چفت، خرک، قفل
گویش مازندرانی
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
قید چوبی که پشت در نصب کنند و در را بدان بندند، کلیدان، چفت و بست پشت در
واژه پیشنهادی
بسکله
فارسی به عربی
مفتاح
معادل ابجد
106