معنی کلانتر

لغت نامه دهخدا

کلانتر

کلانتر. [ک َ ت َ] (اِخ) دهی از دهستان گرمادوز است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

کلانتر. [ک َ ت َ] (اِخ) دهی از دهستان آغیمون است که در بخش مرکزی شهرستان سراب واقع است و 342 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

کلانتر. [ک َ ت َ] (ص تفضیلی، اِ مرکب) بزرگتر. عظیم تر. (ناظم الاطباء). بزرگتر قوم. (فرهنگ فارسی معین). از کلان + تر (علامت تفضیل)، بزرگتر به سال: هر که مرا بیند، بحقیقت داند که من دوش نزاده ام از مادر و از شما بسیار کلانترم. (سندبادنامه ص 50). || جسیم تر. گنده تر. تنومندتر. (ناظم الاطباء). بزرگ اندام تر. (فرهنگ فارسی معین). || کسی که اختیار شهر و امور رعایای آن شهر متعلق به او می باشد. صاحب اختیار شهر. رئیس شهر. (ناظم الاطباء). در عهد قاجاریه و صفویه به کسی می گفتند که نظم و نسق شهر به دست او بود و کدخدایان محله را تعیین و اداره می کرد. (فرهنگ فارسی معین). داروغه. کدخدا. شحنه. رئیس حسبه. ریش سفید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): سخن امیر و کلانتر خود نشنیدند تا به غرامت آنها مأخوذ شدند. (سندبادنامه ص 80). کلانتر اهل مصر قافق بن حرب بود. (حبیب السیر). شغل عالیحضرت کلانتر، تعیین کدخدایان محلات و ریش سفیدان اصناف با مشارالیه به این نحو که سکنه ٔ هر محله و هر صنف و هر قریه هر که را امین و معتمد دانند فیمابین خود تعیین و رضانامچه به اسم او نوشته و مواجبی در وجه او تعیین نموده و به مهر نقیب معتبر نموده به حضور کلانتر آورده تعلیقه و خلعت از مشارالیه جهت او بازیافت می نمایند بعد از آن متوجه رتق و فتق مهمات آنها می گردد... و بعد از آن بموجب بروات مهر وزیر و کلانتر و مستوفی متوجهات دیوانی هر یک از دفتر حواله... (تذکره الملوک چ 2 ص 47).
- کلانتر شهر، داروغه ٔ شهر. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). توضیح آنکه وظیفه ٔ کلانتر تعیین کدخدایان محلات و ریش سفیدان اصناف بود که با مشورت و موافقت مردم هر محل و افراد هر صنف معین می کرد. رسیدگی به اختلافات کسبه و اصناف و شکایات رعایا و زارعین و رفع ظلم اقویا از ضعیفان و اصلاح حال رعیت نیز از جمله ٔ وظائف وی بوده است. (فرهنگ فارسی معین).
- کلانتر مرز، این کلمه را فرهنگستان ایران بجای کمیسر سرحدی انتخاب کرده است. ورجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
|| رئیس یکی از دسته های ایل (بزرگتر از دسته که تحت نظارت کدخدا است) (فرهنگ فارسی معین). || سرپرست اصناف (در عهد صفویه و قاجاریه) (فرهنگ فارسی معین). || افسری که ریاست یکی از نواحی پلیس شهر را بعهده دارد. رئیس کلانتری. کمیسر. (فرهنگ فارسی معین).

کلانتر. [ک َ ت َ] (اِخ) دهی از دهستان مانه است که در بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 351 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


قنات کلانتر

قنات کلانتر. [ق َ ک َ ت َ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 7هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و 4هزارگزی جنوب راه فرعی سبزواران به عنبرآباد. سکنه ٔ آن 18 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

فرهنگ فارسی هوشیار

کلانتر

‎ (صفت) بزرگتر قوم، بزرگ اندام تر، (صفت) کسی که نظم و نسق شهر بدست او بود و کدخدا یان محله را تعیین و اداره میکرد (صفویه و قاجاریه) . یا کلانتر شهر. داروغه شهر. توضیح: وظیفه کلانتر تعیین کدخدا یان محلات و ریش سفیدان اصناف بود که با مشورت و موافقت مردم هر محل و افراد هر صنف معین میکرد. رسیدگی باختلافات کسبه و اصناف و شکایات رعایا و زارعین و رفع ظلم اقویا از ضعیفان و اصلاح حال رعیت نیز از جمله وظایف وی بوده است، سرپرست اصناف (صفویه و قاجاریه)، رئیس یکی از دسته های ایل (بزرگتر از دسته ای که تحت نظارت کدخدا ست)، رئیس کلانتر ی کمیسر. یا کلانتر مرز. کمیسر سر حدی. بزرگتر قوم، جسیم تر، گنده تر، تنومند تر

فرهنگ عمید

کلانتر

[عامیانه، مجاز] بسیارباهوش و کاری،
(اسم) (نظامی) [منسوخ] رئیس کلانتری،
(اسم) [قدیمی] در دورۀ صفویه تا اوایل قاجار، مسئول شهر یا محله که وظیفه‌اش جمع‌آوری مالیات و برقراری نظم و امنیت بود،
(اسم) [قدیمی] رئیس و سرپرست یک صنف یا گروه،
* کلانتر محل: [عامیانه، مجاز] شخص فضول،

فرهنگ معین

کلانتر

بزرگتر، عظیم تر، (ص.) رییس کلانتری. [خوانش: (کَ تَ) (ص تف.)]

حل جدول

کلانتر

داروغه

مترادف و متضاد زبان فارسی

کلانتر

پیشوا، کدخدا، مهتر، رئیس، سرپرست، متصدی

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

کلانتر

کمیسر

فرهنگ فارسی آزاد

محمود (کلانتر)

مُحمُود (کلانتر)، کلانتر طهران که از عوامل شهادت حضرت طاهره و شهدای سبعه طهران شد و چندی بعد مورد غضب ناصر الدین شاه واقع گردید و به امر سلطان پایش را بسته و در کوچه و بازار گرداندند و سپس جسدش را دو شقّه نموده به دروازه های طهران آویختند،

معادل ابجد

کلانتر

701

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری