معنی کدخدا

کدخدا
معادل ابجد

کدخدا در معادل ابجد

کدخدا
  • 629
حل جدول

کدخدا در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کدخدا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • دهبان، دهخدا، دهدار، کدیور، پیشکار، مباشر، صاحب‌خانه، شوهر، مرد، همسر، ریش‌سفید، رئیس، متصدی،
    (متضاد) کدبانو. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

کدخدا در فرهنگ معین

  • بزرگ ده، رییس، مرد زن گرفته و عروسی کرده. [خوانش: (کَ خُ) (ص مر. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

کدخدا در لغت نامه دهخدا

  • کدخدا. [ک َخ ُ] (اِ مرکب) کدخدای. صاحب خانه باشد چه کد بمعنی خانه و خدا بمعنی صاحب ومالک آمده است. (برهان) (از جهانگیری):
    به نزدیک مهمان شد آن پاک رای
    همی برد خوان از پسش کدخدای.
    فردوسی.
    خانه ٔ محمود را مسعود باید کدخدای
    خانه ٔ شیر عرین را کدخدا زیبد عرین.
    فرخی.
    این باغ و این سرای دل افروز را مباد
    جز میریوسف ایچ خداوند و کدخدای.
    فرخی.
    نشابور همه خراب گشته و نان منی به سه درم بود و کدخدایان سقفهای خانها بشکافته بفروختند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کدخدا در فرهنگ عمید

  • بزرگ ده و محله، دهدار،
    [قدیمی] صاحب و بزرگ خانه،
    [قدیمی] شوهر،
    [قدیمی] مرد زن‌دار،
    [قدیمی] رئیس قبیله،
    [قدیمی] پادشاه: که خود چون شد او بر جهان کدخدای / نخستین به کوه اندرون ساخت جای (فردوسی: ۱/۲۱)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

کدخدا در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

کدخدا در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

کدخدا در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

کدخدا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • صاحب خانه، بزرگ ده و محله، دهدار
واژه پیشنهادی

کدخدا در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
عبارت های مشابه