معنی کبود

کبود
معادل ابجد

کبود در معادل ابجد

کبود
  • 32
حل جدول

کبود در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کبود در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آبی، ارزق، اسود، تیره، سیاه، لاجوری، نیلگون، نیلی
فرهنگ معین

کبود در فرهنگ معین

  • (کَ) (ص.) نیلی، لاجوردی.
لغت نامه دهخدا

کبود در لغت نامه دهخدا

  • کبود. [ک َ] (اِ) اسم هندی شفنین بری است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). توضیح بیشتر ...
  • کبود. [ک ُ] (ع اِ) ج ِ کبد [ک َ /ک ِ] و کَبِد و این قلیل است. (از اقرب الموارد). توضیح بیشتر ...
  • کبود. [] (اِخ) شهری کوچک از (ولایت ارمن) و حقوق دیوانیش چهار هزار و سیصد دینار است. (نزههالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 101). توضیح بیشتر ...
  • کبود. [ک َ] (اِخ) قریه ای است، بین آن و سمرقند چهار فرسنگ است. (معجم البلدان). توضیح بیشتر ...
  • کبود. [ک َ] (ص) رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است. (برهان). نیلگون. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نیلی. لاجوردی. هر چیز که به رنگ نیل باشد. (ناظم الاطباء). ازرق. زاغ. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). نیلوفری. کاس. زرقاء. (یادداشت مؤلف). اَمْلَح. (منتهی الارب):
    همه جامه کرده کبود و سیاه
    همه خاک بر سر بجای کلاه.
    فردوسی.
    همه هر چه در چین ورا بنده بود
    بپوشیدشان جامه های کبود.
    فردوسی.
    همه رخ کبود و همه جامه چاک
    بسر برفشانده برین سوک خاک. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کبود در فرهنگ عمید

  • نیلی‌رنگ، آبی سیر یا بنفش پررنگ،
فارسی به انگلیسی

کبود در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کبود در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

کبود در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رنگی است معروف که آسمان بدان رنگ است، نیلگون، لاجوردی زرقاء، هر چیز برنگ نیل باشد. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

کبود در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید