معنی کاواک

کاواک
معادل ابجد

کاواک در معادل ابجد

کاواک
  • 48
حل جدول

کاواک در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کاواک در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پوک، مجوف، میان‌تهی، میان‌خالی، آشیانه
فرهنگ معین

کاواک در فرهنگ معین

  • (ص.) پوچ، بی مغز، میان تهی.
  • (اِ.) نک کابوک.
لغت نامه دهخدا

کاواک در لغت نامه دهخدا

  • کاواک. (ص) (از: کاو (کاویدن) + اک پسوند اسم فاعل و اسم مفعول). (از حاشیه ٔ برهان چ معین). خالی و تهی و پوچ و بی مغز. (ناظم الاطباء). میان خالی و پوچ و بی مغز. (برهان):
    بجز عمود گران نیست روز و شب خورشش
    شگفت نیست ازو گر شکمش کاواک است.
    لبیبی.
    - میان کاواک، میان تهی. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کاواک در فرهنگ عمید

  • پوچ، میان‌تهی، بی‌مغز، مجوف،

    سوراخ و شکاف میان درخت،
فارسی به انگلیسی

کاواک در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کاواک در فارسی به عربی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید