معنی کاهل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
سست، تنبل،
[قدیمی] پیر،
[قدیمی] ناتوان،
(اسم) [جمع: کواهِل] [قدیمی] بالای شانه تا زیر گردن، میان دو کتف چهارپایان، پشت گردن،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
تنبل، سست
مترادف و متضاد زبان فارسی
بی عار، بیغیرت، بیکاره، تنآسا، تنبل، تنپرور، سست، مسامح، ناتوان، هیچکاره،
(متضاد) زرنگ
فارسی به انگلیسی
Dotard, Draggy, Idle, Inert, Lazy, Shiftless, Slothful, Sluggard
فارسی به عربی
تکاسل
فرهنگ فارسی هوشیار
تن پرور، سست، تن آسان و نیز میان دو کتف، بالای شانه و پشت گردن هم گویند
فرهنگ فارسی آزاد
کاهِل، قسمت پائین گردن و میان دو کتف- شخص میانسال... (جمع:کَواهِل)، در فارسی بمعنای سهل انگار- قاصر- سست و تنبل مصطلح است،
معادل ابجد
56