معنی کان

کان
معادل ابجد

کان در معادل ابجد

کان
  • 71
حل جدول

کان در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

کان در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • کانسار، معدن، سرچشمه، منشا، مرکز
فرهنگ معین

کان در فرهنگ معین

  • [په. ] (اِ. ) جایی که از آن فلزات و شبه فلزات استخراج کنند، معدن. ، ~ به گوهر کردن کنایه از: به نوایی رسیدن. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

کان در لغت نامه دهخدا

  • کان. (اِ) معدن. (از برهان) (از آنندراج) (منتهی الارب) (شعوری ج 2 ص 252). آنجایی از زیرزمین که از آن فلزات و شبه فلزات استخراج میکنند و آنجای از کوه که از آن سنگ برمیدارند. (ناظم الاطباء). جای بودن وپیدا شدن چیزهایی که به محض صنع الهی بوجود آمده است. (از فرهنگ ناصری) (بهار از آنندراج):
    چنانکه چشمه پدید آورد کمانه ز سنگ
    دل تو از کف تو کان زر پدید آرد.
    دقیقی.
    چو دریای الماس شد کان لعل
    تن کشته فرسوده در زیر نعل.
    فردوسی. توضیح بیشتر ...
  • کان. (اِخ) شهری است در ایتالیا. (از المنجد).

  • کان. (اِخ) حاکم نشینی است در کالوادس واقع در 224 کیلومتری پاریس که 68000 تن سکنه دارد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

کان در فرهنگ عمید

  • (زمین‌شناسی) معدن،

    [قدیمی، مجاز] سرچشمه، منبع،
  • که آن،
فارسی به انگلیسی

کان در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

کان در فارسی به عربی

ترکی به فارسی

کان در ترکی به فارسی

گویش مازندرانی

کان در گویش مازندرانی

  • پسوندی است:کننده انجام دهنده، کام سقف دهان
فارسی به آلمانی

کان در فارسی به آلمانی

  • Bergwerk, Grube (f), Mein, Meiner, Meines, Zeche (f)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید