معنی کامپیوتر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کامپیوتر

رایانه

کلمات بیگانه به فارسی

کامپیوتر

رایانه

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

کامپیوتر

(تِ) [انگ.] (اِ.) دستگاه الکترونیکی که دارای حافظه ای با ظرفیت زیاد و امکانات پردازش بسیار سریع اطلاعات است، رایانه (فره).

فرهنگ عمید

کامپیوتر

دستگاهی الکترونیکی دارای حافظه‌ای با حجم زیاد برای ذخیره‌سازی و پردازش سریع اطلاعات، انجام محاسبات، تنظیم، و کنترل ماشین‌آلات، رایانه،

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

کامپیوتر

نوعی ماشین حساب که مسائل سخت ریاضی را در کوتاه ترین مدت محاسبه می کند، مغز الکترونیکی

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

رشته کامپیوتر

استعمال الحاسبات


کامپیوتر کوچک

حاسبه متوسطه

معادل ابجد

کامپیوتر

679

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری